گزارش هیات ایرانی از افتتاحیه جامعه النجف و دیدار با مراجع:
استاد رسول جعفریان در شماره 158 هفته نامه تاریخ شفاهی(17 اردیبهشت 1393) در مقالهای با عنوان: «جامعه النجف: حرکتی نو در اصلاح نظام حوزوی در نجف» از اهتمام یکی از روحانیون نواندیش مقیم نجف به نام سید محمد کلانتر برای تأسیس مدرسهای دینی به سبک نوین در اوائل دهه چهل در نجف سخن راندهاند. در آغاز مقاله خاطر نشان گردیده: «جامعة النجف الدینیة، به عنوان مدرسهای نوپرداز و تحوّلگرا در نجف، در سال 1376 ق به دست سید محمد کلانتر و با سرمایۀ حاج محمدتقی اتفاق (متولد 1325) بنیانگذاری شد.» جعفریان در ادامه نوشتار خویش با اشاره به مقاومت سرسختانه حوزه نجف در قبال تحولات نوگرایانه دهههای اخیر در عرصه نظام آموزشی دینی، خاطر نشان میکند: «تا آن که به تدریج جرقههای نوگرایی در نجف زده شد و نخستین مرکز مهم آموزشی، پژوهشی با عنوان «منتدی النشر و کلیة الفقه» پدید آمد. پس از آن بود که «جامعة النجف الدینیة»، «دارالحکمة» و سپس «کلیة اصول الدین» تأسیس گردید. در میان اینها منتدی النشر بسیار شاخص و کاملاً متفاوت بود. به همین قیاس در ایران نیز تحولاتی در حوزه قم پدید آمد.»
نویسنده سپس ضمن اشاره به دو بانی اصلی جامعه النجف، در خصوص نقش و جایگاه مرحوم آیت الله سید محمد کلانتر میافزاید: «سید محمد کلانتر (متولد عید قربان 1335 - متوفای 2 ماه رمضان 1420) فرزند سید سلطان (فرزند سید مصطفی و در اصل شوشتری) یکی از علما و فضلای برجسته نجف است که مهمترین ممیّزه وی، طرفداری و تلاش او از اصلاحات آموزشی در حوزه نجف و منظم کردن برنامههای درسی این حوزه است. شهرت ایشان بیش از همه به دلیل تأسیس جامعة النجف الدینیه است. کلانتر شخصیتی محقق، مدیر، مبتکر و خلاق که در شرایط حساسی در نجف، دست به تأسیس یک مرکز علمی ـ دینی منظم زد و توانست با گردآوردن شماری از بهترین استادان و شاگردان، تأثیر قابل توجهی در پیشرفت برنامههای آموزشی و تحصیلی طلاب نجف داشته باشد. » بالاخره در باره بانی دیگر این مدرسه یعنی حاج محمدتقی اتفاق خاطر نشان میسازد: «زمانی که حاج محمدتقی اتفاق (متولد 1325ق) تصمیم به ایجاد این مدرسه گرفت، و قطعاً این کار با رفاقت و مشاورت مرحوم کلانتر آغاز شده بود، اعتراضاتی در نجف آغاز شد. بخشی از این اعتراضات، به طور کلی مربوط به ترس از نوگرایی در حوزه بود، و بخش دیگر این بود که چرا در حالی که مدارس قدیمی وجود دارد و همانها نیاز به تعمیر دارد، باید مدرسه جدید ساخته شود؟ مرحوم اتفاق برای آن که پاسخی برابر این اعتراضها بیابد، مسأله را با تنی چند از علما و مراجع برجسته نجف در میان گذاشت و از آنان در باره ساختن این مدرسه استفسار کرد. آنها ضمن نوشتن پاسخ نامه ایشان، نیاز حوزه نجف را به تأسیس مدرسه تازه تأسیس اعلام کردند. سالها بعد مرحوم اتفاق تصاویر نامههای آیات حکیم، بجنوردی و میرزا محمدباقر زنجانی، خویی، و شاهرودی را در مجله میراث جاویدان منتشر کرد. در نامه مرحوم زنجانی آمده بود: «شاهد آن که نجف نیاز به مدارس جدید دارد، همین است که آیةالله بروجردی دام ظلهالعالی، اخیراً مدرسهای در نجف تأسیس کردهاند «فعل ایشان برای وجود محترم، اسوه حسنه بوده و رافع هر نوع تشکیکات خواهد بود». حاجی اتفاق علاوه بر بنای جامعة النجف، در تأمین هزینه درهای حرم امیرالمؤمنین و امام حسین(ع) نیز سهیم بود که نامش نیز روی آنها ثبت شد و واسطه کار مرحوم کلانتر بود.»
جعفریان به نقل از مرحوم حاجی اتفاق اضافه میکند: «کار احداث این ساختمان، هشت سال به طول انجامید و در شب افتتاح آن، عدّه زیادی از علما، قضات، رؤسا و شخصیتهای سرشناس عراق شرکت داشتند. معمار این مدرسه، مرحوم حاج حسین لرزاده از معماران معروف آن دوره تهران است که بسیاری از بناهای مذهبی، نام ایشان را بر خود دارد، از جمله مسجد لرزاده در میدان خراسان تهران». یک نکته درخور مطالعه در همین راستا، حضور یک هیات از نخستوزیری در مراسم افتتاحیه مدرسه بود، که در مقاله مذکور، اشارهای به آن نشده است. کما این که هیات مذکور نه تنها در مراسم با شکوه مذکور شرکت جست، بلکه دیدارهایی جداگانه نیز با مراجع نجف به عمل آورد. خوشبختانه مجموعه برنامههای هیأت در عراق در قالب گزارشی مفصل به نخست وزیر وقت-اسدالله علم- آمده است، که بررسی آن میتواند ابعادی دیگر از تعامل هیأت حاکمه با مرجعیت و علمای مذهبی مستقر در عراق را نشان دهد.
بر این اساس در این نوشتار با استناد به گزارشات مذکور(1) ، ضمن اشاره به مراسم افتتاحيه آن مدرسه، گزارشی از دیدار هیات نخستوزیری با مراجع و مذاکرات به عمل آمده، خواهد شد. کما این که اين گزارشات بيانگر اهتمام ويژه ايرانيان مقيم عراق به حفظ علائق فرهنگ ايراني است. البته یک نکته قابل تأمل دیگری در این اسناد به چشم میخورد و آن این که زمان وقوع اين دیدارها-آذرماه 1341 -همزمان با ماجراي مبارزه مراجع و نيروهاي مذهبي در ايران با هيأت حاكمه در خصوص برخي مفاد تصويبنامه لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي بود، ولي در ديدار هيأت نخستوزيري با برخی علمای برجسته و مراجع تقليد آيات عظام: حكيم، خويي، شاهرودي و زنجانی توجهی بایسته به این اعتراضات نگردید. چنان که به جز یکی دو مورد تشکر از سوی آیات: حکیم و زنجانی، در الغای شرکت زنان در انتخابات، نکته دیگری در این خصوص به چشم نمی خورد.
-بانی و چگونکی بنای جامعه النجف
اما قبل از بررسی گزارشات مذکور، بایسته است اشاره مختصری به تاریخچه حوزه نجف و کیفیت جامعه النجف گردد. همان طور که در گزارش عباس صیقل سرکنسول ایران در کربلا به وزارت خارجه اشاره شده: «نجف اشرف از سال 448هجري كه ابوجعفر محمدبن حسن طوسي معروف به «شيخ الطائفه» در آنجا رحل اقامت افكند و حوزة علميه شيعه را تأسيس نمود تاكنون مركز تعليمات شيعه بوده و اكثر علمای شيعه در آنجا تحصيل كرده و در اثر وجود مرقد مطهر حضرت مولاي متقيان علي عليه السلام همه روزه بر رونق و شوكت آن افزوده مي شود. و در نتيجه كثرت طلاب علوم دينيه و عدم وجود مدارس كافي، طوري شده است كه در هر يك از حجرههاي كوچك دو يا سه نفر طلبه اقامت دارند. » در ادامه راجع به بنای جامعه النجف آمده است: «آقاي حاج محمدتقي اتفاق كه از بازرگانان نيكنام و خير و عالي نظر تهران هستند در هفت سال قبل يعني سال 1334 براي اين كه نام نيكي از خود به يادگار گذارند در مقام ساختمان مدرسه¬اي با اسلوب جديد براي تحصيل طلاب علوم دينيه در نجف اشرف برآمدند و قطعه زميني به مساحت پنج هزار متر مربع در خارج شهر در منطقة بسيار خوش آب و هوايي در راه كوفه خريداري و سنگ اساسي آن را بنا نهادند. ساختمان جامعه النجف كه مدت هفت سال طول كشيده روي زميني به مساحت 2600متر مربع بناشده و مركب از چهار طبقه است.
1- طبقه زيرزميني كه داراي سالنهاي وسيعي براي اقامت در فصل تابستان و انبار و آشپزخانه و سالن كنفرانس تابستاني است.
2- سه طبقات ديگر بالاي آن داراي 228 اطاق خواب و اقامت طلاب است كه هر اطاق داراي يك گنجينه لباس و قفسه¬بنديهاي كتاب و مجهز به رختخواب و بادزن برقي است. و بين هر دسته از اطاقها يك سالن بزرگي كه داراي بادزنهاي برقي سقفي و چراغهاي نئون است قرار دارد. در هر گوشه از ابعاد چهارگانه طبقههاي سه گانه عمارت وسايل صحي جديد كه عبارت از پنج حمام و شش دستشويي داراي آب گرم و سرد و پنج مستراح است وجود دارد.
در وسط عمارت حياطي به مساحت 720مترمربع ساخته شده كه وسط آن استخر آب نماي مجللي از كاشيهاي بلوري سفيد و فوارههاي زيبا قرار گرفته و دور استخر گل كاري شده و نردهاي آهنين آن را از حياط مجزا مي كند. نماي خارجي عمارت و همچنين كتيبههاي بين طبقات آن همه با كاشي¬هاي بسيار زيباي ساخت ايران كه روي آنها آياتي از كلامالله مجيد و احاديث شريفة نبوي و كلمات قصار ائمه اطهار نوشته شده تزيين گرديده كه رونق خاصي به اين بنا مي دهد. در عمارت مزبور مسجد بزرگ و كتابخانة وسيعي بنا شده است كه همه¬گونه وسايل آسايش در آنها قرار گرفته و راحت طلاب پيش بيني شده است. هزينة خريد زمين و ساختمان مدرسه وسايل موجودة آن بالغ بر 200هزار دينار عراقي يعني مساوي 65 ميليون ريال ايراني شده است كه آقاي حاج محمدتقي اتفاق از كيسة فتوت خود آن را برداشتهاند. »
-شرکت در مراسم افتتاحیه جامعهالنجف
اما چنان که اشاره شد، گزارشات اصلی این هیات راجع به شرکت در مراسم افتتاحیه مدرسه مذکور و دیدار با مراجع بود. در آغاز گزارش آقای علی کمالوند، مدیر کل نخستوزیری و رئیس هیات اعزامی از طرف نخستوزیر که در تاریخ 12/10/1341 تهیه و برای نخستوزیر ارسال گردیده، آمده است: «در اجراي امريه 43208، 26/9/1341 براي شركت در مراسم افتتاح دانشگاه اسلامي (جامعهالنجف) روز جمعه سيام آذرماه به اتفاق آقاي محمد غروي، نماینده وزارت فرهنگ به بغداد عزيمت و از طرف اعضاء سفارت شاهنشاهي مورد استقبال قرار گرفت. » هیات مذکور سپس عازم کربلا گردید که طی گزارش عباس صیقل سرکنسول ایران در آن شهر به وزارت خارجه به آن اشاره شده است: «جناب آقاي كمالوند مديركل نخست وزيري كه به نمايندگي از طرف جناب آقاي نخست وزير براي شركت در جشن افتتاح مدرسه جامعه النجف كه از طرف آقاي حاج محمدتقي اتفاق بازرگان نيكوكار ايراني در نجف اشرف بنا شده، اعزام گرديده بودند به اتفاق آقاي غروي نماينده وزارت فرهنگ، مقارن ظهر يكشنبه دوم ديماه به كربلا وارد و براي تجليل از آقايان مزبور، ضيافت ناهار مجللي در عمارت سركنسولگري ترتيب داده بود كه از آقاي استاندار كربلا و شهردار و آقايان كليددارهاي حرمين شريفين و آقاي حاج محمدتقي اتفاق و رئيس دبيرستان حسيني ايرانيان در كربلا نيز دعوت كرده و همگي حضور داشتند و با آقايان آشنا شدند. بعد از ظهر هم به بازديد مدرسة حسيني ايراني پرداخته و از كلاسها ديدن نمودند و شب را در سركنسولگري شاهنشاهي بيتوته كردند. صبح روز دوشنبه سوم ديماه به اتفاق آقايان به نجف اشرف حركت و پس از تشرف به آستان ملك پاسبان حضرت اميرمؤمنان عليه السلام طبق اظهار تمايلي كه آقايان كمالوند و غروي نموده بودند ابتدا به ملاقات آيتالله آقاسيدمحسن حكيم رفتيم. » به این ترتیب هیأت مذکور صبح آن روز را به دیدار مراجع گذراند و بعد از ظهر در مراسم جشن افتتاحیه مدرسه شرکت جست. که در این راستا به نقل از نامبرده اضافه شده: «چون ساعت پنج بعداز ظهر همان روز (دوشنبه سوم ديمان 1341) وقت شروع جشن افتتاح مدرسة جامعهالنجف معين شده بود، آقاي كمالوند نماينده جناب آقاي نخستوزير و آقاي غروي نماينده وزارت فرهنگ و بنده به آنجا رفتيم و قبلاً شاهنشين مدرسه را براي جلوس جناب آقاي دكتر مشايخ فريدني وزيرمختار و كاردار شاهنشاهي كه سمت نمايندگي جناب آقاي وزير امور خارجه را هم در جشن مزبور داشتند، و نمايندگان جناب آقاي نخستوزير و وزارت فرهنگ و كارمندان عاليرتبه سفارت كبراي شاهنشاهي انتساب نموده و مأموريني گماشته شده بودند كه مانع ورود اشخاص متفرقه به آنجا بشوند. در همان هنگام نيز جناب آقاي دكتر مشايخ فريدني و همراهان وارد و همگي مورد احترام مردم قرار گرفتند.
اين قسمت را نيز لزوماً به عرض ميرساند كه جناب آقاي دكتر مشايخ فريدوني وزير مختار و كاردار شاهنشاهي در نتيجه حسن سلوك و فضايل اخلاقي و تبحر در ادبيات عربي يك احترام خاصي در ميان آقايان علما اعلام و اهل علم دارند كه همه با نظر احترام به ايشان مي نگرند. » نامبرده سپس به برنامه جشن و سخنرانیها اشاره کرده و اضافه میکند: «برنامة جشن طوري تنظيم شده بود كه فقط مدير اداري مدرسه نطقي دائر به تاريخچه بناي جامعهالنجف ايراد و هفت تن از شعراو خطباي مذهبي نجف اشعاري راجع به مبعث حضرت رسول اكرم (ص) كه مصادف با آن شب بود و اهميت تاريخي و علمي و مذهبي شهر نجف و تأثير بناي چنين مدرسه¬اي در حوزة علمية آنجا ايراد شود و هيچ¬گونه ذكري از سرلشكر عبدالكريم قاسم و رجال عراقي و ساير كشورهاي اسلامي به ميان نيايد و جز به زبان عربي هم به زبان ديگري صحبتي نشود. چون جناب آقاي كمالوند به نمايندگي از طرف جناب آقاي نخست¬وزير ايران در جشن مزبور حضور بهم رسانده و يك جلد كلامالله مجيد و يك دوره «تفسير ابوالفتوح رازي» و كتاب «مأموريت براي وطنم» تأليف ذات مقدس همايوني را براي كتابخانه جامعهالنجف هديه و ارمغان آورده بودند و لازم بود نطقي به زبان فارسي از طرف ايشان ايراد شود. من قبلاً با متصديان جشن راجع به اين مطلب مذاكره نمودم ولي همه متفقاً خواهش كردند چون قبلاً تصميم گرفته شده كه هيچ كس خارج از موضوعي كه در فوق بدان اشاره شد نطقي ايراد ننمايد، ايشان هم اظهاري نكنند و فقط آقای سيدمحمد كلانتر مدير اداري مدرسه در نطق افتتاحيه خود اشارهاي به آمدن ايشان و اهداء كلامالله مجيد و تفسير ابوالفتوح رازي بنمايند. و چون اين عمل براي بنده ناگوار بود كه در جشن افتتاح يك مؤسسه عظيمي كه كليه هزينه آن از طرف يك بازرگان ايراني پرداخت شده، نامي از اعليحضرت همايون شاهنشاه بزرگ اسلام پناه ايران برده نشود، در مقام اقدام برآمده و پس از آنكه جشن افتتاح شد، نزد استاندار كربلا كه در آنجا حاضر بود رفتم و به ايشان گفتم اگر موافقت بفرماييد در خاتمه جشن، جناب آقاي كمالوند چند كلمهاي به فارسي ايراد و مأموريت خود را به اطلاع حضار برسانند موجب امتنان مخصوص خواهد بود. ايشان هم پس از مذاكره با رئيس سازمان امنيت نجف موافقت خود را اظهار و حضورا موضوع را به مدير اداري مدرسه ابلاغ نمودند و پس از خاتمه قصائد، آقاي كمالوند به ميز خطابه رفته و نطق خود را ايراد كردند و همین كه نام اعليحضرت همايون شاهنشاه را به زبان آوردند چنان احساسات پرشور و بينظيري از طرف حاضرين كه بيش از پنج هزار نفر ميشدند بروز كرد و با كف زدنهاي ممتدي كه نسبت به هيچ يك از ناطقين ابراز نگرديده بود اظهار مسرت و خوشوقتي كردند كه موجب اعجاب همه حضار و تا اندازهاي نگراني مأمورين انتظامي گرديد كه در مجلسي كه به هيچ وجه نامي از رئيس دولت عراق نبرده¬اند چگونه مردم چنين احساسات پرشور و بي سابقهاي را ابراز ميدارند و ممكن است براي آنها اسباب زحمتي توليد كند. چون كلامالله مجيد اهدائي جناب آقاي نخستوزير و ساير كتب را قبلاً با يكي از كارمندان سركنسولگري به نزديك ميز خطابه فرستاده بودم تا موقع اهدا آنها را در دسترس آقاي كمالوند قرار دهند همين كه نطق ايشان به پايان رسيد و كلامالله مجيد را اهدا كردند مجدداً مردم با كف زدن ممتد كه در حدود پنج دقيقه طول كشيد چنان شور و شعفي به خرج دادند و مجدداً نسبت به اعليحضرت همايون شاهنشاه ابراز احساسات كردند كه خود اهالي نجف مي¬گفتند به هيچ وجه سابقه ندارد اهالي نجف اين طور نسبت به شخصيتي ابراز احساسات نموده باشند. چون قبلاً فكر نموده بودم اگر نطق آقاي كمالوند در اول يا اواسط جشن ايراد شود ممكن است از طرف مأمورين محلي كساني را برانگيزند كه نطقهائي هم به نفع زمامداران عراق بنمايند از اين رو نطق ايشان براي ختم مجلس قرار داده شد و به عنوان «حسن خاتمه» يا «مسك الختام» تلقي گرديد و بدين جهت پس از خاتمة نطق ايشان مراسم جشن افتتاح خاتمه يافته و مردم متفرق شدند و مجالي براي نطق ديگري باقي نماند و بايد عرض كنم كه نطق آقاي كمالوند بياندازه مؤثر واقع گرديد و خود مردم ميگفتند اگر دولت ايران مبالغ گزافي خرج مي-كردند امكان نداشت چنين تظاهرات بيشائبه و خالصانهاي نسبت به ايران ابراز شود اين را هم بايد عرض كنم كه تمام اين اقدامات بدون تظاهر و به كلي زير پرده انجام گرفت و بدون اين كه كسي متوجه اقدامات نماينده ايران بشود جامة عمل پوشيد. »
ناگفته نماند که گزارش علی کمالوند به نخستوزیر نیز کلیات برنامههای مذکور را تأیید میکند. در این گزارش آمده است: «مراسم افتتاح دانشگاه اسلامي (جامعهالنجف) عصر دوشنبه سوم ديماه با حضور جمعيتي بين شش تا هشت هزار نفر برگزار گرديد. در بين جمعيت شخصيتهاي عراقي و ايراني از طبقات مختلف بسيار بودند و میتينگ عمومي بسيار بزرگي بود در برنامه سخنراني قرار بود كه بنده نطقي ايراد نموده و قرآن و كتابهاي اهدائي جناب آقاي نخستوزير را با مراسمي تسليم نمايم. روز قبل از افتتاح متن نطق اينجانب با مشورت سركنسول تهيه و به متصدي جشن داده شد. مأمورين سازمان امنيت عراق براي كنترل نطقها مراجعه نموده ترجمه نطق اينجانب را گرفته و با ايراد ان مخالفت كرده بودند بعداً در اثر فعاليت آقاي صيقل سركنسول شاهنشاهي در كربلا و ملاقات و مذاكره ايشان با استاندار و رئيس سازمان امنيت استان موافقت گرفته شد. بعد از نطقهائي كه به عربي ايراد گرديد بنده نطقي به فارسي ايراد نمودم كه متن آن به پيوست تقديم ميگردد. در موقع سخنراني وقتي كه بنده نام اعليحضرت همايون شاهنشاه را به زبان آوردم جمعيت به طور غيرمنتظرهاي شروع به ابراز احساسات شديد و دست زدن ممتد نمود و بعد از يك دست زدن طولاني به سبك مخصوص دستهاي مقطع و كوتاه ميزدند و اين ابراز احساسات آن قدر ادامه يافت كه وقتي بنده خواستم دنباله صحبت را بگيرم رشته سخن و ربط جمله از هم گسيخته شده بود. در خاتمه صحبت هم قرآن مجيد را با مراسم بسيار جالبي به متولي مدرسه تسليم كردم و در طول مدت اجراي مراسم مردم بلاانقطاع دست مي زدند و ابراز احساسات مي كردند.
به قرارري كه مسئولين سفارت شاهنشاهي و افراد ديگري از خارج اظهار مي¬كردند چنين امري در محيط نجف و كشور عراق سابقه نداشته است كه در چنين میتينگ بزرگي با حضور جمعيتي به اين زيادي از پادشاه و رئيس دولت يك كشور خارجي به اين طرز تجليل و تكريم به عمل آيد و به اين ميزان ابراز احساسات بشود. نكته جالبي كه بيشتر به اهميت موضوع افزوده بود اين بود كه در طي تمام سخنرانيها مطلقاً اسمي از عبدالكريم قاسم برده نشد و آن وقت نام شاهنشاه و نخستوزير ايران با چنان وضعي از طرف مردم مورد استقبال قرار گرفت. » نامبرده در پایان از نخستوزیر درخواست نموده: «نظر به اين كه در فراهم نمودن زمينه ايراد اين سخنراني آقاي صيقل سركنسول شاهنشاهي در كربلا مساعي و اهتمام بسيار نمود استدعا دارد اجازه فرمايند از طرف مقام معظم جناب آقاي نخستوزير از ايشان كتباً تقدير شود. » سپس تأکید میکند: «در خاتمه به استحضار خاطر عالي مي رساند تعداد زوار ايراني كه از طريق قاچاق بدون گذرنامه به عراق مي روند خيلي زياد شده و اسباب زحمت كنسولگري شاهنشاهي گرديده به طوري كه سركنسول شاهنشاهي در كربلا اظهار ميكرد تعداد آنها در يك ماه اخير به 220نفر رسيده است و قطعاً اين موضوع براي پرستيژ مملكت خوب نيست. مراتب معروض گرديد تا به هر نحو كه امر ميفرمايند اقدام شود. »
-دیدار با مراجع:
بخش مهم این گزارشات، مربوط به دیدار هیات مذکور با مراجع است. در گزارش علی کمالوند به نخستوزیر راجع به این دیدارها آمده است: «نظر آقاي كاردار و آقاي سركنسول شاهنشاهي اين بود كه چنانچه از آقايان مراجع تقليد ديدني به عمل آيد حسن اثر بسيار خواهد داشت روي اين نظر كنسولگري ترتيب ملاقات با آقايان: حكيم، خوئي، شاهرودي و زنجاني را داد. در ملاقاتهائي كه با هر يك از آقايان به عمل آمد چون مسبوق به وعده قبلي بود عده زيادي از علماء و روحانيون حضور داشتند (فقط آقاي زنجاني تنها بود) مذاكرات مجلس چون جمعي حضور داشتند صورت كنفرانس پيدا كرده بود. اظهارات بنده در اطراف علاقه شاهنشاه و جناب آقاي نخستوزير نسبت به تعظيم شعائر مذهبي بوده و مأموريت خود را دليل بر اين ابراز علاقه دانستم آقايان هم در جواب هر يك كم و بيش مطالبي در تأييد شاهنشاه و جناب آقاي نخستوزير بيان كردند. ضمناً آقايان حكيم و خوئي تقاضاهايي از جناب آقاي نخستوزير به اين شرح نمودند.»
در این گزارش با عنایت به مقام و جایگاه آیات عظام: حکیم و خویی و همچنین به توجه به برخی درخواستهای آنان که میباید از طرف نخستوزیر پاسخ داده میشد، فقط این دو دیدار آمده است. در حالی که در گزارش عباس صیقل سایر دیدارها هم مورد اشاره قرار گرفته، که مجموع این گزارشات به شرح ذیل ارائه میگردد:
1- بنا به گزارش علی کمالوند: «آقاي حكيم اظهار كردند به جناب آقاي نخستوزير از جانب من سلام بسيار برسانيد و عرض كنيد شيعياني كه به عربستان سعودي براي زيارت مي روند در اثر نبودن كنسولگري ايران در مدينه دچار مشكلاتي ميشوند. ظاهرًا از طرف وزارت خارجه هم مطالعات براي تأسيس كنسولگري در مدينه به عمل آمده است خوب است جناب آقاي نخستوزير دستور بفرمايند در انجام اين كار تسريع شود. و ديگر اين كه قرار بوده است جاي آبرومندي براي هيئت اميرالحاج كه هر سال از ايران ميآيد ساخته شود و گويا زمين آن هم در نظر گرفته شده و اعتبارش هم تأمين گرديده است از طرف جناب آقاي نخستوزير دستوري براي تسريع در انجام كار صادر شود.»
البته در گزارش آقای صیقل یک نکته دیگر نیز در خصوص مذاکرات این دیداراضافه شده، این گزارش حاکی است: «ابتدا به ملاقات آيتالله آقاسيدمحسن حكيم رفتيم. آقاي كمالوند سلام و مراتب احوالپرسي جناب آقاي نخستوزير را به آقاي حكيم ابلاغ و ايشان هم ضمن اهداء سلام و اظهار تشكر به وجود مبارك اعليحضرت همايون شاهنشاه اسلام پناه دعاي مخصوص كردند و مراتب تشكر خود را از جناب آقاي نخستوزير و اولياي دولت در اقدامي كه براي رفاه حال مردم به عمل ميآورند اظهار و مخصوصاً از اقدامي كه براي عدم اجراي تصوينامه مربوط به انتخابات شهرداريها و انتخاب بانوان به عمل آوردهاند اظهار امتنان نموده و ضمن تشكر از اجابت تقاضاي ايشان در تأسيس كنسولگري شاهنشاهي در مدينة منوره و ساختمان آسايشگاه حجاج ايراني در آن شهر، خواهش كردند كه زودتر اين دو موضوع عملي شود كه در موسم حج آينده آماده باشد. آقاي كمالوند هم وعده دادند مراتب را به عرض جناب آقاي نخستوزير برسانند.»
2-در گزارش آقای کمالوند از دیدار با آیتالله خویی آمده است: «آقاي خوئي اظهار كردند از طرف من به جناب آقاي نخستوزير سلام برسانيد و دو مطلب را به عرض معظمله برسانيد. يكي اين كه شنيده ميشد در مهمانيهاي سفارت ايران در عراق مشروبات الكلي صرف ميشود و اين كار در محيط مذهبي عراق سوء انعكاس دارد تقاضا داشتند از اين كار ممانعت به عمل آيد (اين موضوع را آهسته و درگوشي به بنده گفتند و متذكر شدند نخواستم اين مطلب در مجلس علناً گفته شود) ديگر اينكه در كشور سعودي زائرين شيعه را كافر تلقي ميكنند و براي آنها تضييقاتي فراهم مي نمايند خوب است دولت ايران براي رفع اين مشكل اقداماتي بنمايد و مؤتمري از كشورهاي اسلامي تشكيل شود و در آن اصول اسلام بدون وارد شدن به چگونگي فرق مختلف آن توجيه گردد و حدودي براي تميز بين مسلمان و غيرمسلمان تعيين گردد كه دول اسلامي ملزم به رعايت آن باشند.
نکته درخور تأمل این که طبق گزارش آقای صیقل، دیداری با آیتالله خویی صورت نگرفته: «بعد چون آيتالله خوئي به واسطه كسالت به كاظمين رفته بودند و آيتالله شاهرودي هم مجلس روضه داشتند به ملاقات آيتالله آقاشيخ عبدالكريم زنجاني رفتند.» این احتمال وجود دارد که دیدار مذکور در یکی دو روز بعد انجام گرفته است.
3-بر اساس گزارش عباس صیقل، جلسه دیدار با آیتالله زنجانی حاکی است: «آقاي زنجاني كه از دعاگويان اعليحضرت همايون شاهنشاه و هواخواه دولت هستند شرح مفصلي از مراتب عدالت و دينداري و رأفت اعليحضرت همايوني بيان داشتند و متذكر شدند چند سال قبل كه حضور مبارك ملوكانه شرفيابي حاصل كردم فرمودند موقعي كه در سويس تحصيل ميفرمودند براي ادا نماز دچار ترديد در تعيين قبله شدند و در حيرت بودند چگونه فريضة نماز را بدون دانستن قبله به جا آورند و اگر به اين علت نماز نخوانند چطور شكرانة نعمتهائي را كه خداوند متعال به معظمله عطا فرموده ادا نمايند و بالاخره به آن جهتي كه احتمال مي رفت قبله باشد نماز گذاردند، و از آقاي زنجاني سؤال فرموده بودند كه آيا نماز من صحيح بود يا نه؟ آيت¬الله زنجاني هم صحت نماز معظمله را تأييد نمودند.
اين جملات را آقاي زنجاني با يك حرارت و ايمان صادقانه¬اي ادا مي¬فرمودند و مي¬گفتند: «ما به داشتن چنين پادشاه مسلمان و باايماني افتخار و مباهات مي¬كنيم و همة مسلمانان بايستي ايشان را تأييد پشتيباني نمايند.» سپس از صدور تصويبنامة مربوط به القاي موضوع انتخاب زنان در انجمنهاي شهرداري ابراز خوشوقتي كردند. بعد هم مطالبي راجع به مبارزه شديد به مرام كمونيستي و جلوگيري از فساد اخلاق و نمايش برخي فيلمهاي منافي اخلاق تذكراتي به آنان كمالوند دادند تا به عرض جناب آقاي نخستوزير برسانند. از ايشان اظهارتشكر كرده و آقاي كمالوند هم وعده دادند پيامهاي ايشان را به جناب آقاي نخست-وزير گزارش دهند.»
4-دیدار بعدی طبق گزارش عباس صیقل با آیتالله شاهرودی به عمل آمد: «سپس [آقای کمالوند و همراهان] به ملاقات آيتالله آقاسيدمحمود شاهرودي رفتند ايشان هم ابتدا به وجود مبارك اعليحضرت همايون شاهنشاه دعاي فراوان نموده و موفقيت و مزيد عزت و شوكت مقام شامخ سلطنت مسلمان ايران را خواستار و در مقابل عدة زيادي از طلاب و اهل علم كه در محضرشان حضور داشتند اظهار نمودند تمام تعاليم اسلامي به ما امر ميكند كه از سلاطين و اولياي امور اطاعت كنيم مخصوصاً اگر پادشاه مسلمان و رئوف و عادلي چون اعليحضرت همايون شاهنشاه كنوني داشته باشيم و خداوند متعال صريحاً در قرآن كريم فرمودهاند «يا ايهاالذين امنوا اطيعواالله واطيعوالرسول و اولي الامر منكم» و هر كس از اين دستور خداوندي يعني اطاعت اولياي امور سرپيچي كند خلاف دستور خداوند متعال و تعاليم اسلامي رفتار نموده است.»
5- بالاخره دیدار آخر با بازماندگان آیتالله سید عبدالهادی شیرازی صورت گرفت. عباس صیقل از این دیدار گزارش داده: «سپس به منزل مرحوم آيت الله سيدعبدالهادي شيرازي رفته و از فرزندان آن مرحوم آقايان سيدمحمدعلي و سيدابراهيم دلجوئي و مراتب تسليت جناب آقاي نخستوزير را به آنان ابلاغ كردند و آنها هم به وجود مبارك اعليحضرت همايون شاهنشاه و خاندان جليل سلطنت دعاي فراوان كرده موفقيت جناب آقاي نخست وزير را در خدمت به مردم خواستار شدند.»
ضمناً علی کمالوند در پایان اضافه کرده: «در خاتمه هر يك از جلسات ملاقات با حضرات آقايان، بنده با صداي بلند اظهار مي كردم. براي سلامت اعليحضرت همايون شاهنشاه ايران تنها پادشاه شيعه دنيا و جناب آقاي علم نخستوزير كشور شيعه ايران التماس دعا دارم و آقايان هم تأييد ميكردند و با گرمي دعا مينمودند مخصوصاً نام اعليحضرت همايون را با احترامات شايستهاي ادا ميكردند. اين ملاقاتها فوق العاده خوب برگزار شد و انعكاس بسيار عالي در نجف وكربلا و بغداد پيدا كرد.»
ناگفته نماند که هیأت مذکور در حد فاصل برنامه دیدار با مراجع و شرکت در مراسم افتتاحیه مدرسه، یکی دو برنامه دیگر نیز داشتند، که طبق گزارش عباس صیقل: «بعد از انجام اين ملاقاتها به بازديد دبيرستان علوي ايرانيان در نجف و بعد هم به تماشاي كتابخانه اميرالمؤمنين عليه السلام كه به همت يكي از علماي ايراني موسوم به آقاي شيخ عبدالحسين اميني احداث گرديد و داراي 150هزار جلد كتاب و نسخ خطي بسيار نفيسي است رفتند.»
در این مجموعه اسناد، چندین تلگراف مخابره شده از سوی نخست وزیر- اسدالله علم- خطاب به مراجع و علمای مذکور نیز آمده است، کما این که علم در پی نوشتی در حاشیه گزارش علی كمالوند، ضمن اشاره به این که این گزارش: «خيلي قابل ملاحظه است رونوشت به دفتر مخصوص شاهنشاهي تقديم شد.»، خاطر نشان نموده: «كما اين كه دستور دادم به مراجع معظم نامه تشكرآميز نوشته شود.»
به هر حال تلگرافات مخابره شده به مراجع و علمای مذکور به این شرح است:
حضور محترم حضرت آيتالله آقاي شيخ عبدالكريم زنجاني دامت بركاته
از ابراز لطفي كه نسبت به آقاي علي كمالوند نماينده نخست وزير مبذول فرموده¬ايد متشكرم. از خداوند متعال سلامت وجود مبارك و مزيد توفيق عالي را خواستارم.
نخست وزير، اسدالله اعلم
تلگراف به آیت الله حکیم:
حضور مبارك حضرت آيتالله العظمي آقاي سيدمحسن حكيم دامت بركاته
عرض ميشود از تفقد و عنايتي كه نسبت به آقاي علي كمالوند نماينده نخست¬وزيري مبذول فرمودهاند نهايت متشكر و ممنونم. در باب موضوعاتي كه پيغام فرموده بوديد دستور دادم مطالعات لازم و اقدام مقتضي معمول دارند. سلامت وجود مبارك و مزيد توفيق حضرت آيتالله العظمي را در ارشاد شيعيان جهان از خداوند متعال خواستارم.
نخست وزير، اسدالله اعلم
تلگراف به آیتالله شاهرودی:
حضور محترم حضرت آيتالله العظمي آقاي سيدمحمود شاهرودي دامت بركاته العاليه
بدينوسيله زحمت افزا مي شود از لطف و عنايتي كه نسبت به آقاي علي كمالوند نماينده نخستوزيري مبذول فرمودهايد نهايت امتنان و سپاسگزاري دارم. از خداوند متعال بقاء سلامت و مزيد توفيقات عالي را در ارشاد شيعيان جهان خواستارم.
نخست وزير، اسداله اعلم
بالاخره تلگرف مخابره شده به آیتالله خویی حاکی است:
محضر محترم حضرت آيتالله آقاي سيدابوالقاسم الموسوي الخوئي دامت¬بركاته العاليه
ضمن استعلام از سلامتي وجود محترم از لطف و عنايتي كه نسبت به آقاي علي كمالوند نماينده نخستوزيري مبذول فرموده بوديد بي نهايت متشكرم. درباب موضوعاتي كه پيغام فرموده بوديد دستور دادم مطالعات لازم و اقدام مقتضي معمول دارند. مزيد توفيقات عالي را در ارشاد شيعيان جهان از خداوند متعال مسئلت مي دارم.
نخست وزير، اسدالله اعلم
علم تلگرافی نیز خطاب به آقای اتفاق- بازرگان ایرانی بانی جامعهالنجف- نمود، که به این شرح است:
مدرسه جامعهالنجف
آقاي حاج محمدتقي اتفاق همت والاي جنابعالي در تأسيس دانشگاه اسلامي (جامعه النجف) كه يادگار فرخندهاي از ايران و ايراني در نجف اشرف ميباشد شايان تحسين و تقدير است. از خداوند متعال براي شما توفيق خدمت بيشتري خواستارم.
نخست وزير، اسدالله علم
رحیم روح بخش
roohbakhsh1965@yahoo.com