اخیراً توسط «کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری» برای پیگیری وضع پدیدآوری خاطرهنگاران، مکاتبهای با «خانه کتاب» وابسته به «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» انجام شده است. بهسبب اهمیت مطالبی که در آن مطرح شده، با اطلاع مدیر عامل محترم آن مرکز، این نامه عیناً در اینجا درج میشود تا انشاءالله در روند پیگیری مطالبات قانونی این گروه از پدیدآوران آثار معاصر، مؤثر واقع شود.
به نام خدا
جناب آقای علی شجاعی صائین
مدیر عامل محترم خانه کتاب
با سلام و عرض ادب
اخیراً یکی از خاطرهنگارانی که اثرش در دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری به چاپ رسیده است برای اخذ وام به «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» مراجعه کرده و درخواست سابقه پدیدآوری توسط متصدی وام، وی را به بانک اطلاعات خانه کتاب کشانده است و آنجا نیز آب پاکی روی دستش ریختهاند مبنی بر اینکه «صاحب خاطره (راوی)، نویسنده این کتاب محسوب میشود» ایشان به من گفت «هر چه توضیح دادم که حوزه پدیدآوری یک مقوله حرفهای است و صاحب خاطره این کتاب، نویسنده نیست و در طول عمرش فقط در یک کتاب، آن هم در این کتاب نامش آمده و شما باید حوزه حرفهای را حمایت کنید که بعدها آثار دیگری نیز در پی دارد قبول نکردند ...» و تلاش ایشان به جایی نرسیده است و بهانهای شد این نامه به نگارش درآید تا اگر خدا بخواهد، در سیاستگذاریهای این مسئله مفید واقع شود.
اگر خاطرتان باشد در جلسهای که ماهها قبل خدمتتان بودم به فعالیتهایی اشاره کردم که در این کتابخانه در جریان است تا شاید بتواند به تخصصی کردن دانش پیرامون خود کمکی کند. یکی از این امور، کارشناسی در تشخیص «نقش پدیدآوری» آثار منتشره مکتوب، بهویژه کتابهاست و در میان انواع آثار، آنچه که در منابع جنگ تحمیلی ویژگی ممتازی پیدا کرده و به مجموعهای شاخص و تعیینکننده تبدیل شده، انواع خاطرهنگاریهاست.
همچنین در قضیه داوری دوره پنجم «جایزه ادبی جلال» که کتاب «نورالدین پسر ایران» برگزیده شده بود و جایزه پدیدآور آن تقسیم و نصف آن به صاحب خاطره (راوی) اختصاص پیدا کرده بود، تلفنی، موارد متعددی را با حضرت عالی مطرح کردم که فرمودید در این باره مفصلاً بنویسم تا در اسناد این فعالیت به ثبت برسد. در همان ایام و بدین بهانه، مطلبی را تهیه و منتشر کردم که خلاصهای از منتشرات و دریافتهای اینجانب و جاری در این کتابخانه بود که نمیدانم به کار این جایزه آمد یا نه؛ به هر حال آن را نیز پیوست این نامه خدمتتان تقدیم میکنم. البته قبل از این قضایا نیز، محتوای فرم داوری مستندنگاریها برای همین جایزه ملی، بهدرخواست یکی از داوران آن، با همکاری دو تن از کارشناسان خاطرهنگاری، در همین کتابخانه تهیه شده بود که سالهاست در آن نهاد و برخی دیگر از جشنوارههای ملی استفاده میشود. به هر حال مواردی را هم که ذیلاً عرض میکنم در ادامه همین کارشناسیهاست که امیدوارم برای تصحیح آنچه که درباره خاطرهنگاریها در جریان است مؤثر واقع شود:
1ـ تخصصی شدن شاخههای هر دانش، که این عصر بدین صفت شناخته میشود مستلزم آن است که اصطلاحات و واژگان مناسبی برای تبیین ویژگیهای هر دانش خلق شود. هر فرهنگی که چنین زایندگی داشته باشد ماندگارتر و علمیتر به حیات خود ادامه خواهد داد. بنابراین شناخت اعم و اخص یک اصطلاح در حوزه پدیدآوری آثار اهمیتی ویژه دارد و باید تلاش کنیم که اصطلاح اخص مبیّن حوزههای تخصصی شود. مثلاً با نگاه اجتماعی و عرفی، به هر کس که در یک کتاب نامی دارد «نویسنده» نگوییم، و نویسنده و نویسندگی را خاص پدیدآوری آثار ادبی بدانیم و در حوزههای علمی و بانکهای اطلاعات، این اصطلاح را در اخص آن، مثل «داستاننویس»، «نمایشنامهنویس»، «فیلمنامهنویس» و امثالهم بکار ببریم و آن را از حوزه تألیف، با نقش «مؤلف» جدا کنیم که دامنهای وسیعتر دارد و انواع گردآوری اطلاعات، کارشناسیها، تحقیق و پژوهش را در بر میگیرد. این امر باعث میشود که در بسیاری از بانکهای اطلاعات، امکان گزارشگیری دقیقتر از انواع پدیدآوری آثار فراهم شود.
2ـ بسیاری از پدیدآوریهای آثار، در مسیری صعب قرار دارند که مستلزم انواع کارشناسیها و تخصصهاست. شناخت ماهیت این امور، از وظایف سیاستگذاران ملی در نشر کتاب است. یکی از این فرآیندهای پدیدآوری، خاطرهنگاریهاست. اصطلاح «خاطرهنگار» اکنون برای فعالان این عرصه جا افتاده است. در فرآیند کامل خاطرهنگاری چند ویژگی مهم نهفته است که تکتک آنها، بهتنهایی نیز میتوانند به خاطرهنگار نقش پدیدآور اثر را بدهند چه رسد به اینکه در برخی کتابها، همه آنها یکجا جمع شدهاند. این موارد عبارتند از: 1ـ مصاحبه کارشناسانه و فعال برای استخراج دادهها و اطلاعات؛ 2ـ وقایعپژوهی و مستندنگاری؛ 3ـ شخصیتپژوهی و زندگینگاری؛ 4ـ نویسندگی و نگارش اثرشناختی.
بدین سبب، در اینجا خاطرهنگاران را در زمره نویسندگان میدانیم. گرچه در کار آنها ضعف و قوت نیز وجود دارد اما باعث نمیشود که این گروه متخصص، که از افتخارات عصر انقلاب اسلامی هستند، به چوب موارد ضعیف از کمترین حقوق مؤلف بهرهمند نباشند. اگر ملاحظه فرموده باشید رهبر فرزانه انقلاب، با دقتی که در این امور دارند، در تقریظهای خود خاطرهنگاران را «نویسنده» خطاب میکنند.
3ـ بسیاری از کارشناسان بزرگواری که علاقه مفرطی به تاریخ دارند و عموماً آن را از زبان مشاهیر سیاسی و نظامی دنبال میکنند به خاطرات مشاهیر، صرفاً بهعنوان مستندات تاریخی نگاه میکنند. گرچه این اطلاعات فراهم آمده در مصاحبهها و خاطرات خودنوشت و امثالهم، یکی از وجوه نشر خاطرات است، اما عموماً خاطراتی هستند که در نبود قابلیتهای مناسب آرشیوی و کماهمیتی اسناد در مراکز ملی، در ظرف کتاب جای گرفتهاند. در کارشناسیهای مورد نظر این نوشته، چنین کتابهایی از مفهوم «کتاب خاطره» متمایز شدهاند. مرحوم استاد بزرگوار عبادیان در زمره محققان معدودی بودند که اشارهای مختصر بدین مسئله کردهاند: «[کتاب] خاطره یک نوع ادب (ژانر) نوظهور در ادبیات جنگ است [...] بدیهی است که [کتاب] خاطره را نبایستی با خاطرات که یکی از ژانرهای وقایعنگاری است به اشتباه گرفت.» (عبادیان، 1379، انواع ادبی، ص 236)
بنده نیز با بضاعت اندک خود و در مطالب متعدد، که آخرین آن به پیوست همین نامه است، وجه تمایز «خاطرات» (روایت شفاهی از یادماندههای ذهنی، که بهتبع رتبه تاریخی راویان از درجه اهمیت برخوردار میشوند) و «کتاب خاطره» (اثری تکنگاشت در ادبیات مستند) را به بحث گذاشتهام و معتقدم همچون نبود وجه تمایز میان «داستان» (نقل هرگونه حکایت در عرف عامه) و «کتاب داستان» یا «رمان» (بهعنوان یک قالب و اثر ادبی) یا «تاریخ» (نقل هرگونه سرگذشت در عرف عامه) و «علم تاریخ» (دانشی که در تخصص یک کارشناس تاریخ یا تاریخنگار است) گرفتار عرفزدگی صاحبنظرانی شده که متأسفانه به تفاوتها توجه نکردهاند و به سادگی از کنار مفاهیم نوین گذشتهاند و با زبان عامه، این مسئله را ترویج کردهاند و نتوانستهاند با اصطلاحات مناسب، حوزههای تخصصی را متمایز کنند.
4ـ امروزه خاطرات عامه مردم که توسط خاطرهنگاران خبره تبدیل به «کتاب خاطره» میشوند یکی از آثار تأثیرگذار اجتماعی محسوب میشوند. شروع پرقدرت این مسئله با انتشار کتاب «دا» است. دا اتفاق مهمی در عرصه خاطرهنگاریها و «ادبیات مستند» است که هنوز ابعاد آن بهدرستی شناخته نشده است و هنوز حاشیههایش بر متن غلبه دارد. دو اتفاق مهم پس از دا افتاد، یکی تغییر در سیاستهای نشر خاطرات است؛ چرا که قبل از آن، عموماً خاطرات نوشته یا منتشر میشدند تا بهعنوان منابع و مدارک در مطالعات تاریخی بهرهبرداری شوند اما اکنون بهعنوان آثاری با نقش اجتماعی و پیامرسان، همچون رمانها، منتشر میشوند تا تأثیر روزآمد اجتماعی را در پی داشته باشند. دوم اینکه اعتبار خاطرهنگاران را، بهعنوان یک گروه حرفهای تثبیت کرد بهگونهای که قبلاً «خاطرات خودنوشت» که اکثراً توسط صاحبقلمان نوشته میشد نرخ بالاتری در شأنیت یک اثر داشت اما پس از دا، خاطرهنگاری تکنگاشت، که توسط یک کارشناس بهغیر از صاحب خاطره پدید میآید و به غلط به «خاطرات دیگرنوشت» مشهور شده است، اعتبار ویژهای پیدا کرده و باعث ماندگاری بسیاری از نوقلمان مستعد در این حوزه نگارشی شده است.
5ـ تفکیک نقشها باعث میشود که صاحبان خاطرات (راویان)، قبل از شروع پروژه منجر به تولید اثر، تکلیف خود را بشناسند و جایگاه خود را تشخیص دهند و حتی با قراری مکتوب آن را تأیید کنند. در سیر تاریخی نگارش خاطرات، شاهد آن هستیم برخی از کسانی که بعدها نامی در نویسندگی پیدا کردند و با خاطرهنگاریها کار خود را آغاز نمودند، در نبود حمایت مناسب در سطح ملی از این حوزه پدیدآوری و گرایش عرف جامعه به شناختن صاحب خاطره (راوی) بهعنوان نویسنده، ترجیح دادند اگر به سراغ خاطرات میروند آن را در قالب داستان و رمان دنبال کنند که حقوق پدیدآوری مشخصتری دارد.
6ـ وقتی که صحبت از حقوق پدیدآوری خاطرهنگاران میشود بسیاری از متولیان نشر این آثار، که عموماً از اصحاب دلسوخته و متعهد به فرهنگ ملی هستند، از احتمال بازدارندگی این مسئله در پای کار آمدن صاحبان خاطرات (راویان) نگران میشوند در حالی که عدالت ایجاب میکند که هر چیزی در جای خود به بحث گذاشته شود. بدین منظور، مسئله انتفاع از اثر، گرچه به نوعی، به بحث ما ارتباط دارد در اینجا مد نظر نگارنده نیست. شایسته است هر ناشری، با توجه به سیاستهای خود یا تعهدات ملی، مشوقهایی برای صاحبان و راویان خاطرات، جهت ایجاد انگیزه برای ماندن در مسیر سخت و رنجآور مصاحبه در نظر بگیرد. ناشر میتواند به صاحب خاطره (راوی) مبلغی بهعنوان پیشپرداخت، یا خرید امتیاز نشر خاطرات وی بپردازد یا اینکه وی را در درصد پشت جلد کتاب سهیم کند. اینها دلیل نمیشود که نقش صاحب خاطرهای که خاطرهنگار نیست، بهعنوان نویسنده یا پدیدآور کتاب فرض شود. حوزه پدیدآورندگی آثار، حوزهای حرفهای است که در سطح ملی و در قوانین جاری کشورمان، بهویژه «قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» پشتیبانیهای متعددی برای آن فرض شده است.
موفق و سربلند باشید
نصرتالله صمدزاده
کتابخانه تخصصی جنگ
26 شهریور 1392
پیوستها:
1ـ خاطرمانده، خاطرات، کتاب خاطره؛
2ـ جدول گسترش امتیازدهی به مستندنگاریها (خاطرات، زندگینامهها، سفرنامهها) (فایل pdf)