شماره 710    |    30 مهر 1404
   

جستجو

درباره کتاب «تاریخ شفاهی؛ چیستی و چگونگی»

تلفیقی از بحث‌های نظری و تجربه‌های عملی

رونمایی از کتاب «تاریخ شفاهی؛ چیستی و چگونگی» یک‌شنبه ۴ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۵ در سالن سلمان هراتی حوزه هنری، برگزار می‌شود. حمید قزوینی؛ مؤلف کتاب با تأکید بر ضرورت نقد اثر گفت: کتاب، نیازمند نقد استادان و فعالان تاریخ شفاهی است و امیدوارم این مهم، اتفاق بیفتد.

پاسخ کارشناسان به سؤالات تاریخ شفاهی

100 سؤال/2

به نظر می‌رسد مهم‌ترین علت بی‌میلی دانشگاهیان به تاریخ شفاهی، کمبود منابع، ناآگاهی و نگاه سنتی به تاریخ است. ایجاد مراکز تاریخ شفاهی زیر نظر گروه‌های تاریخ و انتشار مجلات علمی با این موضوع می‌تواند زمینه آشنایی عملی و افزایش اعتبار مطالعات تاریخ شفاهی را فراهم آورد.

دعوت به مشارکت در طرح «۱۰۰ سؤال تاریخ شفاهی»

در ادامۀ انتشار مجموعۀ «پاسخ کارشناسان به سؤالات تاریخ شفاهی»، این هفته نیز پرسش دوم این طرح با عنوان: «علت عدم استقبال دانشگاهیان از تاریخ شفاهی چیست؟» منتشر شد. اگر شما نیز پاسخی برای پرسش این هفته دارید، می‌توانید دیدگاه خود را برای ما ارسال کنید. پس از بررسی، پاسخ شما در کنار دیدگاه کارشناسان دیگر منتشر خواهد شد.

سیصدوهفتادویکمین شب خاطره - 3

بخش دوم سیصد و هفتاد و یکمین شب خاطره، با توضیح مجری درباره ساختار متفاوت برنامه آغاز شد. او گفت این برنامه در دو بخش برگزار می‌شود: یکی با محور آزادگان و دیگری با موضوعی تازه و کمتر شنیده‌شده، یعنی «خاطرات جنگ دوازده‌روزه». این بخش، به تعبیر او، برای نسل نوجوان و جوانی که دوران دفاع مقدس را لمس نکرده‌اند، جذاب و الهام‌بخش است؛ زیرا گاه یک دفاع کوتاه اما فشرده، تمام معنای ایستادگی را در خود خلاصه می‌کند.

محمد؛ مسیح کردستان

_سنندج شلوغ است و بحرانی. بروجردی بلافاصله به درویش گفت: «چند نفر آماده کنید تا برویم». سپس رفت سمت مصطفی که روی نقشه کردستان کار می‌کرد. مصطفی کمر راست کرد و گفت: «دورانی که در ارتش خدمت می‌کردم یک جنگ تمام‌ عیار در کردستان پشت‌سر گذاشتم. جنگ چریکی در کردستان – آن هم به‌صورت چریکی- قاعده خودش را می‌طلبد. فرمانده‌های ضدانقلاب می‌خواهند ما را بکشانند سمت جنگی که انتخاب دست خودشان باشد».

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

شانه‌های زخمی خاکریز - 20

مدتی که گذشت، عباس گفت دیگر نمی‌تواند آنجا کار کند. چون شنوایی درستی نداشت، آزارش می‌دادند. خود را به بیمارستان سینا منتقل کردیم. در این بیمارستان بزرگ، بخش‌های مجهز وجود داشت. دانشجویان زیادی دوره عملی کار خود را آنجا می‌دیدند. اتفاقاً خیلی هم ناوارد بودند. من با عباس در قسمت اورژانس مشغول شدیم. اورژانس، یک اتاقِ 10 تخته، مخصوص زنان و 4 اتاق مخصوص مردان داشت. همان روز اول پرستاران آرایش‌کرده و جلف باعث شدند حواسم را کاملاً جمع کنم. یک روز اتفاقی وارد اتاق زنان شدم و بعد با سرعت برگشتم. پرستارها فهمیدند. یکی از آنها دستور داد که به قسمت خانم‌ها بروم و سِرُم به یکی از بیماران زن وصل کنم. قبول نکردم و کار به دعوا کشید. تا مدت‌ها برخورد بین ما و پرستاران وجود داشت تا اینکه ادامۀ کار غیرممکن شد. هیچ کس هم نبود که به حرف ما گوش کند. بالاخره از آنجا به درمانگاه رفتیم. آنجا کار بخیه زدن، پانسمان، ختنه و دیگر اعمال ساده را انجام می‌دادیم. کنار درمانگاه، اتاق «سونداژ» بود که مسئولیت آن را یک زن ارمنی به عهده داشت. او به ما آموزش سونداژ داد.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.