شماره 699    |    15 مرداد 1404
   

جستجو

اما و اگرهای یک مصاحبه خوب

در یادداشت‌های پیشین درباره ویژگی‌های مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده به تفصیل صحبت شد، اما برای این‌که یک مصاحبه خوب داشته باشیم، علاوه بر موارد گفته شده، باید به مسائل دیگری نیز توجه کرد که در این یادداشت به برخی از آن‌ها پرداخته می‌شود.

سیصد و شصت و نهمین شب خاطره - 4

حاج جواد علی‌گلی سومین و آخرین راوی، در سیصد و شصت و نهمین برنامه شب خاطره بود. او خاطره خود را این‌گونه روایت کرد: من در طول دفاع مقدس، در واحد تبلیغات لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بودم. یکی از بخش‌های مغفول در دوران دفاع مقدس که بعداً به آن تقریباً پرداخته شده، بحث تبلیغات در جنگ است. جایی برای نوجوانان، درباره این قضیه صحبت می‌کردم، اما اصلاً نمی‌دانستند که در جنگ، چیزی به نام تبلیغات هم وجود داشت.

برشی از خاطرات رضا امیر سرداری

منافقین و نیرنگی تازه

مرداد 1368

به دنبال مطرح شدن موضوع پناهندگی اسرای عراقی در ایران طی مذاکرات صلح، عراقی‌ها برای این که از قافله عقب نمانند، تلاش خود را برای پذیرش پناهنده شروع کردند. در ابتدا برای انجام این کار سعی کردند با دادن وعده و وعیدهایی از قبیل آزادی، رهایی از اردوگاه و زندگی در شهرهای عراق به همراه تمامی امکانات رفاهی زندگی اعم از خانه و... عده‌ای را بفریبند.

خاطرات محمدرضا زائری

حجت‌الاسلام محمدرضا زائری، پژوهشگر و مدیر اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، مهمان دویست‌وچهل‌وپنجمین برنامه شب خاطره (اردیبهشت 1393) بود. او درباره سفر کاروان زائران صلح سوریه خاطره گفت. حجت‌الاسلام زائری گفت: «کاش منتظر اعلام مراکز برای این نوع کارهای مردمی نمانیم. تنوع اشخاص و ملیت‌ها در این سفر و بازخوردهای مثبت درباره اسلام بسیار دلنشین بود.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

هر شب یکی را در چادر امدادگران کم داشتیم. هدایتی اولین فرد از این چادر بود که شهید شد. بعد از مدتی شهریاری هم جایش را با یکی دیگر عوض کرد ـ از فرط خستگی. 

روز بعد گفتند سمت پنجوین چند رزمنده مجروح هستند که باید به عقب منتقل شوند. مقداری از راه را که رفتیم متوجه شدم راننده کمی می‌ترسد. دو ـ سه تپه که رد شدیم، یکباره به طرف ماشین تیراندازی شد. معلوم بود از بالای تپه‌ایست که زیر آن قرار داشتیم. عراقیها آن بالا بودند. سمت چپ، کارگاهی بود که آن را آتش زده بودند. آن را رد کردیم و بعد از عبور از چند تپه بچه‌ها را دیدیم. مجروحین را سوار کرده و برگشتیم. در راه مجبور بودیم با حداکثر سرعت حرکت کنیم. سرعت آنقدر زیاد بود که نفهمیده جاده را اشتباهی رفتیم به طرف عراقیها...


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.