شماره 696    |    25 تير 1404
   

جستجو

سیصد و شصت و نهمین شب خاطره - 1

سیصد و شصت و نهمین برنامه شب خاطره، 5 تیر 1404 با یاد شهدای حمله اسرائیل، به صورت برخط در فضای مجازی حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد. در این برنامه سیدعباس حیدری رابوکی، سید امیر عبداللهی و حاج‌جواد علی‌گلی به بیان خاطرات خود پرداختند. اجرای این شب خاطره را داوود صالحی برعهده داشت. راوی نخست مراسم، از اهالی قدیمی میدان خراسان و یکی از موتورسواران حرفه‌ای پیش از انقلاب است.

کمک‌های مردم اصناف و بازار

خاطرات حاج‌حسین فتحی

با کمک برادر خانی و دوستانش، غذای گرم تهیه کردیم و فرستادیم برای خطوط درگیری، خود ما هم با چند تن از برادران بازاری وارد منطقه شدیم و لباس گرم و اورکت و جوراب برده و میان رزمندگان پخش کردیم و دوباره به مسجد بازگشتیم. باز هم به فکر مردم آواره و مهاجرین جنگی افتادیم، به اتفاق آرا قرار شد غذای گرم تهیه کنیم و روز بعد، یک دیگ اضافه‌تر را به مردم جنگ‌زده اختصاص دادیم.

تاریخ شفاهی با کدام رویکرد؟

در یک نگاه کلی به نظر می‌رسد با سه رویکرد میتوان به تاریخ شفاهی نگریست. رویکرد نخست آن است که تاریخ شفاهی را به مثابۀ تکنیک یا فن جمع‌آوری اطلاعات قلمداد کنیم. در این رویکرد، تاریخ شفاهی به مثابۀ مثلثی فرض می‌شود که یک ضلع آن مصاحبه‌شونده، ضلع دوم مصاحبه‌کننده یا مورخ شفاهی و ضلع سوم وسیله انتقال یا ضبط‌صوتی یا تصویری است...

خاطرات محمدحسین جعفریان

محمدحسین جعفریان، شاعر و نویسنده، مهمان دویست‌وچهل‌وپنجمین برنامه شب خاطره (اردیبهشت 1393) بود. او درباره کاروان زائران صلح سوریه خاطره گفت. جعفریان گفت: «دمشقی که ما دیدیم، با دمشقی که رسانه‌ها نشان می‌دادند، متفاوت بود. سوریه، یک شهر زنده بود. ترافیک، خیابان‌ها، بزرگراه‌ها برقرار و بازار شلوغ بود.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

شانه‌های زخمی خاکریز - 6

کلبه‌ای در اختیارمان گذاشتند. اینجا دیگر همه کاری می‌کردیم. حتی حدود 15 روز مشغول سوله‌زنی بودیم ضمن کار سوله‌زنی وقتی مسئول گروه ـ نصرتی ـ آمد و گفت که زود آب و گل درست کنید و روی پلیت‌ها بریزید که برق نزنند، تازه فهمیدیم که اطرافمان پر از دمکرات است. کار زیاد بود و هیچکس بیکار نمی‌ماند. همه در کنار هم با تلاش کار می‌کردند و این در گرمای 30 ـ 40 درجه بود با پشه‌های فراوانی که دائم نیش می‌زدند. بالاخره سه اورژانس تکمیل شد: المهدی، شیخ صله و ازگله. هر کدام حدود 18 متر. یکی برای دارو و یکی هم برای پزشکان. غیر از این زیر کوه بمو بیمارستانی بود بسیار مجهز. سالن اورژانس آن نزدیک 20 تخت داشت. چهار اتاق عمل، نقاهتگاه، داروخانه و ...


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.