شماره 665    |    23 آبان 1403
   

جستجو

آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟

رشد فناوری و دسترسی مردم به امکانات ارتباطی در بخش‌های گوناگون و گسترش استفاده از هوش مصنوعی آیندۀ برخی مشاغل و رشته‌های علمی را با ابهام و تردید‌ مواجه کرده است. آیا تاریخ شفاهی هم به این سرنوشت دچار خواهد شد و به جرگۀ رشته‌هایی خواهد پیوست که رفته‌رفته کم‌رنگ خواهند شد و از اهمیت آن‌ها کاسته می‌شود؟ برای پاسخ به این پرسش باید دید محورِ تاریخ شفاهی که این رشته، حول آن شکل گرفته چیست و در آینده چه جایگاهی دارد؟

قاسمی‌پور:

تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد

تاریخ شفاهی از ابتدای شکل‌گیری، یک روشِ موضوع‌محور بوده و بر اساس این روش و استانداردهای آن، به موضوعات و وقایع کلان و تأثیرگذار تاریخ معاصر پرداخته و با شاهدان، راویان و حاضران مؤثر در این رویدادها گفت‌وگو می‌کنند. منتها در کشور ما از این روش، اغلب به صورت شخص‌محور و برای ضبط و ثبت خاطرات و تجربه زیسته افراد به صورت مستقل و فردی استفاده شده است. یعنی بعضاً کارکرد موزاییکی و پازلی تاریخ شفاهی - که باید مثل یک جورچین با تمام شاهدان یک واقعه، گفت‌و‌گوی حداکثری صورت بگیرد و در کنار هم، یک پروژه موضوع‌محور تاریخ شفاهی را شکل بدهد- کمتر اتفاق می‌افتد.

سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2

راوی دوم شب خاطره، امیر سرتیپ دوم آزاده حسین یاسینی، متولد ۸ تیر ۱۳۳۸ از شیرودِ رامسر بود. او دوست‌دار فوتبال نیز است. در دوره اسارتش 14 دوره مسابقه برگزار ‌کرد که همه افراد در هر دوره، 1 الی 2 ماه درگیر بودند. وی در اسارت تیم‌های حرفه‌ای دسته 1، 2، 3 و 4 راه می‌انداخت. این اتفاقات، سبب ‌شد دوستانش او را رئیس فدراسیون فوتبال در دوره اسارت بدانند. وقتی به ایران بازمی‌گردد داوطلبانه 23 سال به مناطق مرزی می‌رود.

خاطرات‌ حسین نجات

سردار حسین نجات، دوستِ شهید علی‌اکبر وهاج، مهمان دویست‌وسی‌ودومین برنامه شب خاطره (دی 1391) بود. او درباره شهید وهاج خاطره گفت. او گفت: «آشنایی ما با شهید وهاج به 1354 باز می‌گردد. ما دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بودیم. وقتی بیانیه تغییر مواضع سازمان مجاهدین خلق منتشر شد، این اعلامیه تغییر مواضع در دانشگاه‌ها تأثیر گذاشت. دانشجویان 3 گرایش داشتند؛ یا به دکتر شریعتی گرایش داشتند، یا درس شهید مطهری گوش می‌کردند...

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123

عده زیادی سرباز بودیم که تازه ما را به جبهه آورده بودند. در ساعات اول، ستوان‌یکم؛ جعفر، ما را در گوشه‌ای جمع کرد تا موقعیت و وظایفمان را توضیح دهد و به اصطلاح توجیه شویم. بعد از تشریح حدود منطقه جنگی و بازگو کردن بعضی مسائل گفت: «ما به جنگ کسانی آمده‌ایم که همه آتش‌پرست و مجوسند. باید نسل این آتش‌پرستها را از روی زمین بکنیم. باید کوچکترین فرصتی را برای خودنمایی به نیروهای ایرانی ندهیم. اینها دشمن دین و مردم عراقند.» دائم به دولت جمهوری اسلامی توهین می‌کرد. ما جوان بودیم و کم‌تجربه و از واقعیت امر خبر نداشتیم. فکر می‌کردیم هر چه این افسر می‌گوید حتماً درست است. او تأکید داشت هر روز یک گروه گشتی برای حفاظت از مواضع و ضربه‌زدن به نیروهای شما به اطراف برود و از میان ما عده‌ای سرباز را برای این کار انتخاب کرد. من هم جزو سربازانی بودم که برای گشت انتخاب شدم.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.