|
|
جستجو
|
ایام تحصیلکتابی مفید در مطالعات تاریخ روحانیتکتاب ایام تحصیل، نوشته علی گنجی روایتی از دوران طلبگی سید موسی صدر جوان است. آنگونه که نویسنده گفته است: «هدف و انگیزه اصلی نگارش این کتاب به دست آوردن روایتی مستند و روشمند برای مطالعات مرتبط با شناخت نهاد اجتماعی مؤثر و مهمی به نام حوزه است. این نهاد مانند سایر پدیدههای انسانی، بدون ابزار روایت شناخته و تبیین نمیشود. کتاب حاضر روایت مختصری از دوره تحصیل شخصیتی پرورش یافته در حوزه علمیه و سراسر مرتبط با این نهاد است.»
نشست نقد کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد»نشست نقد و بررسی کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد» اثر آقای اصغر کاظمی، دوشنبه چهارم تیر 1403 به همت مرکز مطالعات فرهنگ و هنر ادبیات پایداری حوزه هنری برگزار شد. طبق برنامه مقرر بود با حضور مجری برنامه آقای حسین جودوی و منتقدان آقایان سردار سعید محمدعلی و حجتالاسلام سعید فخرزاده، کتاب نقد و بررسی شود اما به دلیل عدم حضور سردار محمدعلی، حجتالاسلام فخرزاده به تنهایی و برخی از حضار از جمله جعفر گلشن روغنی، درباره قوتها و کاستیهای کتاب سخن گفتند.
خاطره محمدنبی رودکی درباره عملیات قدس 3عملیات قدس 3 که در نوزدهم تیر 1364 انجام شد، گردان امام مهدی(عج) به فرماندهی برادرانمان جعفر علیکار، ولی نوری و گردان قاسمبنالحسن(ع) به فرماندهی آقای مسعود فتوت در عمق و گردان امام علی(ع) به فرماندهی برادران ماندنی سیدی، عبدالحسین ولیپور و عنایتالله بازگیر در قسمت جلو، روی ارتفاعات 194 و 208 و 214 و 172 و 128 و 137 عمل کردند. قرار شد پس از تصرف این ارتفاعات و انهدام مواضع دشمن، در حد توان، بخشی از اسرا و غنائم را با خودشان بیاورند.
خاطرات عباس میرزاییعباس میرزایی جانباز آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان دویست و بیستوششمین برنامه شب خاطره (مرداد 1391) بود. او درباره رفتن به جنگ و بازجویی پیش از اسارت، خاطره گفت. او گفت حدود 13 سالم بود. عزم رفتن به جبهه را داشتم. اما اجازه نمیدادند، چون کلاس دوم راهنمایی بودم. پوتین برادر بزرگترم را قرض گرفتم. چادر مادر و خواهرم را داخل پوتین گذاشتم تا قدم را بلندتر کند. بالاخره موفق شدم و در اتوبوس این چادرها را در آوردم. سعادت، نصیب ما شد و به جبهه رفتیم. اما انقدر جلو رفتیم که دیگر نشد برگردیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 105
چهار ماه در جبهه بودم. مشکلات زیادی را تحمل کردم. آنان که جنگ را دیدهاند میدانند چه میگویم. چهار ماه در بیابانها سرگردان بودن و دائم نقل مکان کردن شاید برای بعضی مشکل نباشد، اما برای من بسیار مشکل بود. زیرا به جنگی که صدام حسین کافر و فاجر به کشور اسلامی شما تحمیل کرده است، ذرهای اعتقاد نداشتم و ندارم. لیسانسیه اقتصاد از دانشگاه بصره هستم و به اجبار به عنوان افسر وظیفه به خدمت ارتش عراق در آمدم و عازم جبهه شدم تا در جهت امیال کثیف صدام و حزب بعث تلاش کنم و جان ببازم. هرگز مایل به این کار نبودم و نیستم.
من به عنوان یک دانشگاهی و یک فرد تحصیلکرده عراقی به بسیاری از جنایات صدام و حزب جنایتکار او واقفم. نمونهاش یکی از آشنایان نزدیک من است که اصلاً نمیدانم چه بلایی به سرش آوردند. ایشان فارغالتحصیل دانشگاه فقه از نجف بود.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|