|
شماره 634 | 21 فروردين 1403
|
|
جستجو
|
حقوق مادی و معنوی آثار تاریخ شفاهی – 9متن تاریخ شفاهی، متعلق به راوی استبسیاری که از محققان تاریخ شفاهی، ادعا میکنند که حقالزحمه آن کم است. اگر آنها را ببینم، میگویم: «اصلاً این محصولی که ارائه دادهای، تاریخ شفاهی نیست!». شما زمانی روی یک موضوع کار کردی، مصاحبههایی با استفاده از روش تاریخ شفاهی گرفتهای، اما کتابی که منتشر شده، برای مثال مجموعه سؤال و جواب پیادهسازی شده است؛ نه تاریخ شفاهی.
آثار تاریخ شفاهی و مشکلات پیش رو-3شتابزدگیتاریخ شفاهی، یک موضوعِ سهلِ ممتنع است؛ به ظاهر ساده و در باطن دشوار. یکی از آفتهای تاریخ شفاهی، ساده انگاشتنِ آن است. برخی تصور میکنند تنها با ضبط صدای یک راوی و پیادهسازی آن (و در برخی موارد حتی بدون پیادهسازی)، میتوان یک کار تاریخ شفاهی تولید کرد، اما اگر بپذیریم تاریخ شفاهی یک علم است و روش انجام آن هم یک فن، باید ویژگیها و استانداردهایی برای آن در نظر بگیریم. یکی از مواردی که به کار تاریخ شفاهی آسیب جدی میزند، تعجیل یا شتابزدگی در کار است.
برشی از کتاب «در کمین گل سرخ»درباره شهید علی صیاد شیرازیبه مجلس که رسید مدتی از شروع جلسه شورا میگذشت. احساس کرد در آن راهروهای ساختمان، اوضاع لباس و سر و وضعش خیلی به ذوق میزند. مدتی درنگ کرد که به دانشکده افسری برگردد لباس مناسبتری بپوشد؛ اما ناگهان تصمیم گرفت با همان هیأت و ترکیب داخل اتاق شود. به هر حال مملکت در حال جنگ بود باید همه این را درک میکردند. اتفاقاً تعدادی از فرماندهان لشکرهای عملکننده در عملیات اخیر هم در آنجا بودند و نسبت به انتصاب او شاکی بودند...
خاطرات محمدرضا گلشنی محمدرضا گلشنی، از آزادگان دوران دفاع مقدس مهمان دویستوبیستودومین برنامه شب خاطره (اسفند 1390) بود. او در مورد فعالیتهایی که اسرا در اردوگاه انجام میدادند خاطره گفت: ما از اوایل دی در تدارک فعالیتهای دهه فجر، بودیم. مسابقات و گروههای سرود و تواشیح داشتیم. در گروه تواشیح که 5 نفر بودند، 5 لحن، از قاریان متعدد قرآن تلاوت میشد.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 92
صدای رگبار قطع شد و کماندو از میان دود و غبار به طرفی رفت. هنوز پسرک دیده نمیشد. سرتیپ اسعد جانی از بلندی سرازیر شد و بیاعتنا طرف موضع رفت، آن چند کماندو هم با عجله و هول خودشان را جمع و جور کردند و رفتند. من هم بلند شدم و محل وقوع جنایت فجیع را ترک کردم. در راه مکثی کردم و به عقب برگشتم تا پسرک را ببینم. جز یک لاشه خونآلود و متلاشی دیده نمیشد. آفتاب غروب کرده و آسمان سرخ سرخ بود. پسرک در خون تپیده، به حالت سجده، در خواب ملکوتی فرو رفته بود.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|