|
شماره 629 | 02 اسفند 1402
|
|
جستجو
|
معرفی کتاب کاکِ خاککتاب «کاکِ خاک» روایت محمدرضا حبیبزاده احمدی (حاج حبیب) از فرماندهان جبهههای کردستان توسط انتشارات سرو سرخ با شمارگان 500 نسخه، قیمت 120هزار تومان در بهار 1400 و 574 صفحه منتشر شده است. فاطمه قنبری، تدوین کتاب را بر عهده داشته و مصاحبه آن را با همکاری حسین زحمتکش انجام دادهاند. روی جلد کتاب با رنگ خاکی، تصویر جوانیِ حاج حبیب با لباس فرم دیده میشود که به ماشین تویوتای سپاه تکیه داده است.
سیصد و چهل و هفتمین شب خاطره – 4مثل چمراناسماعیل شاهحسینی راوی چهارم برنامه در ابتدای روایت خود گفت: من موتور حرفهای داشتم. از اول انقلاب زیر نظر دکتر چمران، از قصر فیروزه، خُجیر و چند محل دیگر حفاظت میکردم. دو سال گذشت و جنگ شروع شد. اخوی یک شب زنگ زد و گفت: «هشت صبح به دنبالت میفرستم. با موتورت به اهواز بیا. کار واجب داریم.» اخوی اوایل که در کردستان بود، با دکتر چمران درباره موتورسواران صحبت کرده بودند؛ ولی او پاسخ داد: «در کردستان موتورسوار لازم نداریم. ممکن است بعدها لازم شود.» ساعت هشت شب آمدند و من را با موتور، سوار تویوتا کردند و به اهواز بردند.
خاطرات عباس برقیعباس برقی، از رزمندگان دفاع مقدس، مهمان دویستوبیستویکمین برنامه شب خاطره (بهمن 1390) بود. او در مورد حاج احمد متوسلیان خاطره گفت: شبِ قبل از اعزام به لبنان، خانه حاج احمد بودیم که زنگ خانه به صدا درآمد. دو نفر از برادرهای سپاه آمدند و خبر اسارت تعدادی از نیروهای ما در لبنان را به حاج احمد گزارش دادند. پس از رفتنِ آنها حاج احمد از این بابت بسیار ناراحت بود. از روی دلداری به او گفتم: «خودتان به ما گفتید این سفر بیبازگشت است؛ وصیتنامههای خود را بنویسیم.» گفت: «برای شما نه، برای من بیبازگشت است ...
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 87
طبق آماری که در ذهنم هست و مربوط به سال 1981 میشود، تا آن سال اموال، زمین و خانه حدود پنجاه هزار نفر در عراق مصادره شده است. این افراد تقریباً همگی معتقد به جمهوری اسلامی هستند و با حکومت صدام ضدیت دارند و بیشترشان، کشاورز، کارگر، کارمند، و کاسب هستند. این گوشهای از جنایات صدام حسین است که بر ملت مظلوم بیچاره عراق اعمال میشود. در دنیا هیچ مرجع قانونی نیست که رسیدگی کند در عراق بر مسلمانان چه میگذرد و این چه جانوری است که به جان ملت بیدفاع عراق افتاده که استخوانهای مسلمانان را میخورد. صدام با قلدری رئیسجمهور شد و روزگار مردم عراق را سیاه کرد و حالا شما در عراق اصلاً جوان نمیبینید. جوانان عراق یا در سردخانه هستند، یا در جبههاند، و یا در زندانهای فاشیستی صدام سر میکنند. الآن در عراق هیچچیز و هیچکس مصون نمانده. ایام به کام صدام و بعثیون کثیف صدام است و آنها بر روزگار تیره مردم میخندند.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|