شماره 602    |    25 مرداد 1402
   

جستجو

نگاهی به کتاب دانشنامه زندان سیاسی دوره پهلوی

دانشنامه زندان سیاسی پهلوی عنوان مجموعه دو جلدی است که به همت دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری و توسط گروهی از نویسندگان و کارشناسان تهیه و تدوین شده است. جلد اول مداخل «الف» تا «ژ» و جلد دوم «س» تا «ی» را در خود جا داده است. جلد اول با دیباچه‌ای آغاز می‌شود و در ابتدای آن تاریخ پرفراز و نشیب ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی مرور شده است. آن‌چنان که در ادامه دیباچه آمده، مداخل این دانشنامه حداقل در دو منبع مورد مطالعه (مکتوب و شفاهی) یا یک منبع معتبر به کار رفته‌اند.

سیصدوچهل‌وسومین برنامه شب خاطره -1

سیصدوچهل‌وسومین برنامه شب خاطره، پنجشنبه 6 بهمن 1401 در سالن سوره حوزه هنری با حضور جمعی از رزمندگان و خانواده‌های گردان مالک اشتر از لشکر محمد رسول‌الله(ص) و با گرامی‌داشت یاد و خاطره شهدای این گردان به‌خصوص شهید محمدرضا کارور برگزار شد. در این برنامه که اجرای آن را داوود صالحی برعهده داشت، برادران جانباز و آزاده محمد رستمی‌فر، سعید طاحونه و نصرت‌الله اکبری خاطرات خود را بیان کردند.

کودتا در مشهد

برشی از خاطرات جلال‌الدین فارسی

روز 28 مرداد 1332، در مشهد، دو تانک سبک با جمعی از اوباش و درجه‌داران، خیابانهای شهر را درنوردیدند. عده‌ای از آنها به اشاره گردانندگان کودتا، دست به غارت چند مغازه و سینماهایی زدند که در دو شب گذشته از اجرای سرود شاهنشاهی خودداری کرده بودند. یک کتابفروشی، و کفاشی شیک، متعلق به اخلاقی توده‌ای، از آن جمله بودند. غارتگران، کتابهای قیمتی و صندلیهای سینما را در خیابان می‌فروختند تا بتوانند دوباره چیزی بربایند. مردم عادی، حیران ولی نه چندان متأثر و متأسف در پیاده‌رو قدم می‌زدند. بسیاری به مردم کوفه در واقعه کربلا شباهت داشتند.

خاطرات علی‌اصغر رباط‌جزی

علی‌اصغر رباط‌جزی، آزاده دفاع مقدس و راوی کتاب «زندان موصل[1]»، بعد از بازگشت به وطن، علاوه بر فعالیت در آموزش پرورش، به فعالیت های فرهنگی و عقیدتی در مساجد ‌پرداخت. رباط‌جزی 4 مرداد 1402 به یاران شهیدش پیوست. او مهمان دویست‌ و دوازدهمین برنامه شب خاطره(6 مرداد 1390) بود. در این برنامه درباره دوران اسارت خاطراتی گفت: وعده و وعیدهای عراقی‌ها در شرایط اسارت که حتی گاهی اسیران را تا نزدیک هواپیما می‌بردند، اما کسی را آزاد نمی‌کردند. در ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 60

گفتم «شما فرمانده و سرگرد هستید چطور نمی‌دانید واحد تانک حماد کجاست!» قسم خورد که نمی‌داند خود در کجا است و واحدش به کجا می‌رود. خندیدم و از موضع بیرون آمدم و بعد از مسافت زیادی تقریباً ساعت ده شب موضع خودمان را پیدا کردم. چند روز گذشت و دستور حمله صادر شد. گردان تانک حماد شهاب و نیروهای ما شب حمله تا پنج کیلومتری پل نادری پیشروی کردیم. یک پادگان در این حوالی بود که نمی‌دانم نامش چه بود. گردان حماد به این پادگان حمله کرد و چهار اسیر و دو آمبولانس و یک تانک به غنیمت گرفت.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.