|
شماره 590 | 03 خرداد 1402
|
|
جستجو
|
برشی از کتاب شاهدان حماسهخاطرات اشرف سیفالدینی درباره آزادی خرمشهرشب پیروزی و فتح خرمشهر را هیچ زمانی فراموش نمیکنم. آسمان اهواز حال و هوای دیگری داشت، حس عجیبی داشتیم هر لحظه منتظر شنیدن صدای اللهاکبر پیروزی بودیم. به هر جا که نگاه میکردی دستهای به دعا رفته را میدید که برای پیروزی رزمندگان دعا میکردند و عنایت خدا شامل حال رزمندگان شد و خرمشهر آزاد گشت. ذکر صلوات و تکبیر همه بلند شد، نمیتوان آن لحظات را بیان کرد ما فقط شاهدی بر این حماسه بزرگ بودیم.
خاطرات علی عچرش«آزادی خرمشهر»با آزادی خرمشهر و عقب زدن دشمن به مرز شلمچه، ماهشهر از جبهه دورتر شد و شکل پدافندی به خودش گرفت. نیروهایی که برای عملیات به ماهشهر آمده بودند به شهرهای خودشان برگشتند و من بعد از مدتی به خانه رفتم. یاسر در یکی از سنگرها یک آلبوم اسکناس پیدا کرد. همه دورش جمع شدیم که آلبوم را نگاه کنیم. تمام اسکناسهای ایرانی از دورههای قدیم در آلبوم چیده شده بود. مجموعه اسکناسها یک کلکسیون ارزشمند بود. خدا میداند صاحب آلبوم چند سال و با چه عشق و علاقهای آنها را جمع کرده بود.
اخبار تاریخ شفاهی اردیبهشت 1402به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارشها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانههای مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از اردیبهشت 1402 را میخوانید.
سیصد و سی و نهمین شب خاطره -1نامهرسان سیصدو سیو نهمین برنامه شب خاطره با عنوان «نامهرسان»، پنجشنبه ۷ مهر 1401، با حضور خانواده پستبانک کشور در تالار سوره حوزه هنری، با اجرای داوود صالحی برگزار شد. راوی اول برنامه، خانم مریم کاتبی، پرستار یزدی در دوران دفاع مقدس گفت: وقتی انقلاب شد، بیمارستانها دست گاردیها بود و اگر مردم کمکهای اولیه میدانستند، میتوانستند خیلی از هممیهنانشان را نجات دهند. بعد از پیروزی انقلاب، ما در مساجد مختلف به خانمها کمکهای اولیه را آموزش میدادیم تا اگر خدایی نکرده اتفاقی افتاد، مردم آگاهی داشته باشند.
خاطرات محمد نجفپورسرتیپ محمد نجفپور، مهمان دویست و چهارمین برنامه شب خاطره(6 آبان 1389) بود. او درباره چگونگی اسیر شدنش و دیدار با سرهنگ احمد حیدری خاطره گفت؛ ...ما حلوای سرهنگ حیدری را هم خوردیم؛ اما وقتی اسیر شدم، او را دیدم و خوشحال شدم. در ادامه این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-48
میدانید برای من چقدر مشکل است که آن واقعه عجیب و باورنکردنی را برایتان تعریف کنم؟
باور کردن آن نیز شاید برای شما مشکل باشد. شاید در دنیا عده معدودی باشند که این داستان را در روزنامه شما از زبان یک اسیر بخوانند یا بشنوند و باور کنند، ولی اگر در دنیا یک نفر باشد که این حرف مرا باور کند برایم کافیست. حتی اگر آن یک نفر هم پیدا نشود باز هم من میدانم و خدای من. این واقعه را برای شما تعریف میکنم. برای ملت بزرگوار ایران تعریف میکنم تا آنها از قدرت ایمان فرزندان خود آگاه شوند و بدانند که فرزندانشان با امدادهای غیبی پیروز میشوند و اگر لحظهای ارتباط آنها با امدادهای غیبی قطع شود هرگز روی پیروزی را نخواهند دید.
شما میدانید که حمله صدام جنایتکار به سرزمین اسلامی شما با چه حیلههای شیطانی طرحریزی شد و چه کشورهایی در این حمله دست داشتند و چه مدت طولانی روی نقشه حمله به سرزمین اسلامی ایران کارشناسان سیاسی و نظامی عراق و ابرقدرتها کار کردهاند.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|