|
|
جستجو
|
کارگاه آموزش تاریخ شفاهی – 4تفاوت خاطرات و تاریخ شفاهیدر «خاطره» اصل «راوی» است؛ اما در «تاریخ شفاهی» اصل «مصاحبه» است. چون قرار است مصاحبهکننده قانع شود، سؤالات عمقی از مصاحبه شونده پرسیده میشود و با او شروع به مباحثه میکند. آن چیزی که خاطره را تبدیل به تاریخ شفاهی میکند، همین مباحثهای است که مصاحبهکننده با مصاحبهشونده انجام میدهد.
خاطره اعظمالسادات سجادی معصومیپاپیوندر مدرسه باید بلوزهای چهارخانه و سارافونهای زرشکی از جنس بلوزمان میپوشیدیم و پاپیونی درست کرده و روی سر میزدیم. خانواده برای من در عوض آن فرم لباس، یک روسری آبی با طول و عرض خیلی وسیع و مانتو سبز رنگ گشادی تهیه کرند. وقتی با این پوشش به مدرسه رفتم، مدیر صدایم کرد و گفت: «سجادی! اینها چیه که پوشیدی؟ تو دانشآموزی یا کلفت!؟» به خاطر نپوشیدن بلوز و سارافون چندین بار کتک خوردم و دهها بار پدر و مادرم را به مدرسه خواستند.
معرفی کتابمینوچهرکتاب مینوچهر حاصل 12 ساعت گفتوگوی تصویری با دکتر دوایی در سال 1398 است. متن مصاحبهها در هفت وادی گنجانده و سیر تاریخی در چینش این وادیها رعایت شده است. منوچهر دوایی، اول مهر 1315 در تهران به دنیا آمد. مادرش خانهدار بود و پدرش داروساز. از وقتی یادش میآمد، دغدغه پدرش ساخت داروهای مؤثر برای بیماران و تلاش برای بهتر کردن وضعیت آنها بود. او از کودکی پرتلاش و مصمم بود. خودش دوست داشت داروساز شود اما بهخاطر پدر و مادربزرگش، رشته پزشکی را انتخاب کرد و در سال 1340 از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد.
خاطرات مصطفی رمضانیمصطفی رمضانی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صد و هشتاد و نهمین برنامه شب خاطره بود. او درباره فداکاری رزمندگان در عملیات کربلای 5 خاطره گفت. او گفت صبح قبل از عملیات در کنار نهر دوعیجی نماز جماعت بود پشت بولدوزر خمپارهای خورد بین دوستان و تعداد زیادی شهید شدند. هیچ وقت از یادم نمیرود رزمندگان لشکر 10 گردان مسلم بن عقیل که در غرب بصره منطقه عملیاتی شلمچه مظلومانه شهید شدند. ادامه این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-27
نیروهای شما حمله بسیار خوب و کوبندهای در تاریخ 1981/5/1 داشتند. این حمله در جبهه سوسنگرد به لشکر یکم ارتش ما صورت گرفت. در همان لحظات اول حصارهای دفاعی شکسته شد و ما از خطوط مقدم چند کیلومتر عقب نشستیم.
در مواضع جدید با مشکلات بسیار توانستیم مستقر شویم. روحیه افراد به طرز وحشتناکی پایین آمده بود و کارها نظم و نسق درستی نداشت. حتی بعضی افراد رغبت نداشتند کارهای روزمره و نظافت شخصی را انجام دهند چه رسد به دفاع یا حمله.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|