|
|
جستجو
|
کارگاه آموزش تاریخ شفاهی - 3سند و مصاحبهاز آنجا که تاریخ شفاهی یک تاریخ است پس باید مستند باشد و آنرا از سند نقل کنیم پس در اینجا ما ادعا میکنیم که خاطره یک سند است؛ اما آیا واقعاً خاطره یک سند است؟ در گذشته تا حدود 50-40 سال پیش به موارد مکتوب (کاغذی) سند میگفتند اما امروزه شفاهیکاران به هر چیزی که «دال» دارد و بر واقعه، حادثه، گفتار یا امثال آن دلالت میکند سند میگویند. به طور مثال وقتی کسی میگوید «من رفتم و یک تانک را زدم» چون این گفته او بر حادثهای دلالت میکند، یک سند است.
معرفی کتاب دیدبان تاریخنیمه اول سال 1360 تعدادی از نیروهای دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای ثبت وقایع مرتبط با فرماندهی جنگ، راهی جبههها شدند و تعدادی از این راویان در طول جنگ به شهادت رسیدند. سیدمحمد اسحاقی یکی از راویانی است که در سال 1359، پس از مدتی فعالیت در بسیج رشت، به سپاه پیوست و پس از 4 سال روایت جنگ، 29 دی 1365 به شهادت رسید.
خاطرات میثم نجفیمیثم نجفی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صد و هشتاد و هشتمین برنامه شب خاطره بود. او درباره قول و قرارش با شهید عباس زال خاطره گفت. او گفت در بحبوبه عملیات کربلای 5 مأمور شدیم به جزیره مجنون برویم و بسیار خسته میشدیم. ادامه این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-26
روزی عدنان خیرالله به جبهه آمد و در مقر فرماندهی لشکر 9 تأمل کرد. فرماندهی این لشکر را سرتیپ کامل عبدالله لطیف به عهده دشت که بعد از او سرهنگ طالع دودی فرمانده شد که در جنایتکاری و خیانت کمنظیر بود. یکی از جنایات او قتلعام مردم یکی از روستاهای سوسنگرد بود. عدنان خیرالله در جلسهای، به فرماندهان گفته بود که هر یک از افراد، اعم از افسر، درجهدار یا سرباز، در صورت تمرد و عقبنشینی از مقابل نیروهای ایران باید بلافاصله و بدون محاکمه صحرایی اعدام شود.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|