شماره 563    |    18 آبان 1401
   

جستجو

پیشگیری از حواس‌پرتی در مصاحبه تاریخ شفاهی

یکی از چالش‌های پیش روی پژوهشگران تاریخ شفاهی، حواس پرتی (distractibility) و عدم تمرکز کافی از سوی مصاحبه‌شونده است. این وضعیت که گاهی همراه با توجه به مسائل و موضوعات غیر مرتبط است، نه تنها موجب ضعف روایت می‌شود که به موقعیت راوی نزد مصاحبه‌گر و بهره‌برداران از مصاحبه هم آسیب می‌زند. برای حل این مشکل یا کاهش آسیب‌های ناشی از آن چه اقداماتی را باید در دستور کار قرار داد؟

هفتمین نشست مجازی تاریخ شفاهی ایران

اصول، چارچوب‌ها و استانداردهای انجام تاریخ شفاهی - 5

درباره راوی به نظرم می‌آید که اگر بتوانیم راجع به راویان، تحقیق پیشینی مفصلی انجام دهیم و ببینیم در کدام رخداد، این‌ها خودشان شاهد بودند، در کدام رخداد راوی هستند (منظور منابع دست یک و دست دو)، بتوانیم اعمال کنیم که البته کار سختی است و گفتن‌ آن آسان است و خیلی هم کار پیچیده‌ای است و ببینیم کسی که راجع به این موضوع روایت می‌کند خودش کجای این موضوع است؛ آنجا می‌شود راجع به راویان هم مفصل صحبت کرد. البته عناصری مثل سن و دانش و اطلاعات و درگیر بودن و متخصص بودن و امثال این‌ها سر جای خودش باقی است.

بخشی از خاطرات امیر سعیدزاده

همیشه بین کومله و دموکرات نزاع و درگیری حاکم است و به مقرهای یکدیگر حمله می‌کنند. نیروهای بومی و محلی هم از فرصت پیش‌آمده استفاده کرده و شبانه به‌ نزدیک مقرهای کومله و دموکرات رفته و با آرپی‌جی پایگاهشان را منفجر می‌کنند. در اثر این حملات که مشخص نیست از طرف چه کسی صورت پذیرفته رابط کومله و دموکرات متشنج شده و تفرقه و درگیری‌های جدیدی بینشان شکل می‌گیرد الگو و سرمشق نیروهای بسیج عشایری و پیشمرگان مسلمان کرد در این‌گونه عملیات‌ها «سوره باوه» اهل روستای باوه است.

خاطرات مهدی طائب

حجت‌الاسلام مهدی طائب، عضو لشکر ۲۷ «محمد رسول‌الله» از فعالان پژوهش و دفاع از انقلاب اسلامی، مهمان صد و هشتاد و هفتمین برنامه شب خاطره بود. او درباره کنسل شدن عملیات و برگشت به تهران برای اعزام دوباره خاطره گفت. او گفت روز عاشورا بود از مدرسه بیرون آمدیم و دو گروه 90 نفری دسته عزاداری راه انداختیم؛ غافل از اینکه در دید دشمن هستیم. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-21

آن شب فرمانده لشکر فرمان داده بود نیروهای پیاده از میادین مین عبور کنند و به سپاهیان شما یورش برند. نیروهای ما وارد میدان مین شدند. چیزی نگذشت که تماس ما با آنها قطع شد و نمی‌دانم چه بر سرشان آمد. عبور میدان مین در دستور عملیات نبود و آن فرمانده لشکر به میل خودش فرمان آن را صادر کرده بود. جالب است بدانید در آغاز حمله همه بدون استثنا فراری شدند. گروه دیگری مورد اصابت گلوله‌های سپاهیان اسلام قرار گرفتند.
ارتش بعث از هر طرف مورد هجوم قرار گرفت و به زودی از هم متلاشی شد. زیرا آنها به این جنگ هیچ اعتقاد ندارند.
رزمندگان شما را تکبیرگویان و لااله‌الاالله گویان دیدم. همین شعار بود که لرزه بر اندم همه می‌انداخت. آن قوی‌ترین سلاحی بود که مشاهده کرده بودم. خدای تبارک و تعالی با امدادهای غیبی خود آ‌نان را یاری نمود. در این مورد قرآن کریم می‌فرماید «قاتلو هم حتی لاتکون فتنه و یکون‌الدین کله لله»


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.