|
|
جستجو
|
مروری اجمالی بر کتاب «فُرسان»تاریخ شفاهی گوشبرها در استان ایلامدر مقدمۀ کتاب تصریح میشود که این پژوهش در حوزۀ تاریخ شفاهی موضوعی، شرحی است از گروه فُرسان، معروف به گوشبرها که در طول هشت سال جنگ تحمیلی، جبهۀ میانی ایران را ناامن کرده و با بریدن گوش نظامیان و غیرنظامیان باعث رعب و وحشت شده بودند و سعی در ایجاد ناامنی و اغتشاش داشتند. اعضای این گروه ترکیبی از نیروهای ژاندارمری زمان قبل از انقلاب و افراد معترضی بودند که با پیروزی انقلاب در سال 1357 به کشور عراق پناهنده شده بودند.
سیصدوسیوپنجمین برنامه شب خاطره -10مدافعان سلامتخانم گوهر آسمانیمنش که در دوران کرونا در طرح ملی واکسیناسیون دانشجویان علوم پزشکی فعالیت دارد و رکورد تزریق واکسن را در دوران اوج کرونا زد، به نمایندگی از نیروی بهداشت کشور آخرین راوی برنامه شب خاطره بود. آسمانیمنش گفت: بنده به عنوان واکسیناتور، در یک روز 980 دوز تزریق انجام دادم. زمانیکه ما به عنوان نیروی داوطلب در این عرصه فعالیت میکردیم، اواخر خرداد بود که تازه واکسن وارد شده بود و حجم واکسن کم بود. به همین دلیل اولویتبندی کرده بودند تا ابتدا به سالمندان و بیماران خاص واکسن تزریق شود.
سالگرد تسخیر لانۀ جاسوسییک سؤال واقعیمن یادم نمیرود، آن زمان که جوانان لانۀ جاسوسی را گرفته بودند و جنجال بلند شده بود ـ شاید حدود کمتر از یک ماه گذشته بود ـ ما هم آن اوقات، اتّفاقاً تازه از حج آمده بودیم. من و آقای هاشمی و یک نفر دیگر ـ که نمیخواهم اسم بیاورم ـ از تهران به قم، خدمت امام رفتیم که بپرسیم بالاخره آنها گرفتار شدهاند، حالا با آنها چه کنیم؟ باید بمانند، نمانند، نگهشان داریم؟ بهخصوص که در داخل دولت موقّت هم جنجال عجیبی بود.
خاطرات محمدرضا گلشنیمحمدرضا گلشنی، سرباز آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان صد و هشتاد و ششمین برنامه شب خاطره بود. او درباره عملیات رمضان و رد شدن عراقیها از روی رزمندگان خاطره گفت. او همچنین درباره اجرای تئاتر و کارهای هنری در دوران اسارت هم خاطره گفت. ادامه این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-20
رزمندگان شما با قدرت ایمان راههای صعبالعبور را پشت سر میگذارند، از درههای عمیق و بلندیهای مرتفع و رودخانهها عبور میکنند و جانانه میجنگند. خداوند وعده فرموده است آنان را در این جنگ یاری کند زیرا رزمندگان شما اسلام را یاری میکنند.در منطقه جنگی، از نزدیک، حملات رزمندگان شما را مشاهده کردم. من که خود در طرف مقابل آنها بودم. شاهد رخدادهای بارنکردنی و محیرالعقولی بودم که جز از اراده خداوندی نمیتواند صادر شود. در هر یک از این حملهها، در آغاز یورش رزمندگان شما هوا و شرایط جوی به طور ناگهانی دگرگون میشد و از وضعیت عادی خارج میگشت. گاهی به صورت بادهای تند که سمت وزش معینی نداشت جلوه میکرد و گاهی با بارش شدید باران توأم میشد که مانع تحرک و عکسالعملهای به موقع ما میگشت. یک شب در یکی از این حملات که نیمه شب آغاز شده بود هوا صاف و مهتابی بود اما به محض این که یورش سربازان اسلام آغاز گردید هوا ناگهان به طور عجیبی متغیر شد و ابرهای ضخیم و سیاه در آسمان پراکنده شدند و روشنی نور ماه را گرفتند، طوری که ما حتی قادر نبودیم همدیگر را در فاصله یک متری ببینیم. این تازه ظاهر قضایا بود. در روح و روان افراد آنچنان ترس و وحشتی مستولی میشد که بسیاری از آنها حتی قادر نمیشدند از جایشان تکان بخورند.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|