|
شماره 551 | 26 مرداد 1401
|
|
جستجو
|
ششمین نشست مجازی تاریخ شفاهی ایرانشیوههای تدوین و نگارش تاریخ شفاهی - 5وقتی ما تدوین تاریخ شفاهی را در باب افرادی انجام میدهیم که افراد طبقات پایین مثل کارگران یا حاشیهنشین شهری هستند، خیلی مشکلی با بحث تحلیل نداریم. ولیکن وقتی شما با یک استاد دانشگاه یا یک فرد صاحب فکر دارید صحبت میکنید و میخواهید درباره یک رخدادی از ایشان سؤال بکنید و میخواهید گزارش شاهد عینی این فرد را بگیرید، گاهی این گزارش شاهد عینی که مثلاً این استاد در دانشگاه تهران، حادثهای رخ داده و شاهد آن رخداد بوده، گزارش او با تحلیلش با هم است. یعنی مدوِّن سرِ این گرفتار میشود. یعنی یک بخشی از این صحبتها گزارش این فرد است و یک بخشی از این حرفها تحلیل این فرد است.
پس از سالها اسارتخاطرات منیژه لشکریمحرم سال 1374 بود. روز عاشورا وقتی از خواب بیدار شدم دیدم علی نیست. گفته بود میرود هیئت. بیانگیزه توی خانه چرخیدم. رفتم سر یخچال و یک لیوان شیر ریختم توی لیوان و تا نصفه خوردم. لیوان را روی اُپن رها کردم و رفتم به سمت کمد و لباس پوشیدم. به کاری که میخواستم بکنم مطمئن بودم. حسین عاشق امام حسین بود. به خاطر همین، اسم پسرمان را گذاشت علیاکبر و من هم مخالفتی نکردم.
معرفی کتاب «آش پشت جبهه»خاطرات مربیان پرورشی دهۀ شصت اهواز«آش پشت جبهه» همانطور که در مقدمۀ کتاب هم ذکر میشود، خاطرات تعدادی از مربیان پرورشی اهواز در دهۀ شصت است. وقتی انقلاب پیروز شده بود آنها جوانانی بیستودوسه ساله بودند. انقلابیهای پرشور و آرمانگرایی که در دورهمیهای مسجدشان اتاقکی به نام امور تربیتی راه انداختند و اسمشان شد: مربی پرورشی و تربیتی. اوایل، فعالیتهایشان تنها به مدرسه محدود بود...
خاطرات مجید یوسفزادهمجید یوسفزاده، پاسدار لشکرهای 5 نصر و 31 عاشورا، مهمان صدوهفتادوسومین برنامه شب خاطره(مرداد 1387) بود. او درباره دستور عقبنشینی و خراب کردن سقف سنگرها خاطره گفت. یوسفزاده گفت: وقتی به مرز پاوه و نوسود رسیدیم، گفتند بولدوزر و تجهیزات جا مانده... این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-9
در تاریخ 1981/11/23 از طرف دولت عراق به خدمت احتیاط فراخوانده شدم. اگر حمل بر خودستایی نباشد چون کمی اهل مطالعه هستم از روز اول جنگ همه جوانب آن را دریافت کرده بودم و میدانستم که این جنگ به چه انگیزهای از طرف شخص صدام حسین که مجری فرامین بعضی از دولتهای منطقه و استکبار جهانی است شروع شده است. لذا در مقام آن بودم که به هر طریق از آمدن به جنگ طفره بروم. حتی تعارض کردم اما تلاشم بینتیجه ماند و باید هم بینتیجه میماند زیرا ما از آمدن به جبهه ناگزیریم و هیچ عذر و بهانهای قابل قبول بعثیون نیست و به هر طریق باید مطیع فرامین حیوانی آنان بود.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|