به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، فراخوان سومین همایش ملی تاریخ شفاهی دفاع مقدس از سوی سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران منتشر شد. در این فراخوان آمده است که سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس و پژوهشکده اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران با همکاری نهادهای پژوهشی، دانشگاهی، نظامی و سایر مراکز و مؤسسات، سومین همایش ملی تاریخ شفاهی دفاع مقدس را به صورت مجازی در تاریخ 26 آذر 1400 برگزار مینماید.
یکی از آسیبهای جدی تاریخ شفاهی، در مرحله پیادهسازی است، که متأسفانه کماهمیت تلقی میشود. گاهی اوقات، عدهای که کار نوشتنِ گروهی انجام میدهند؛ ضعیفترین عضو گروه را برای پیادهسازی انتخاب میکنند. ضعیفترین عضو یعنی فردی که: حضور اجتماعی قوی ندارد، وقتش کم است، مهارتهای ارتباطی، سواد و توانایی زیادی ندارد. گویا این فرد، نخودیِ ماجراست! در حالی که مرحله پیادهسازی و تبدیل گفتار شفاهی به متن، دقیقاً یک فاز تعیینکننده و مهم است.
شهید دکتر محمود رفیعی(1392-1343)، جانباز دوران دفاع مقدس و عضو هیات علمی دانشکده ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی، مهمان صدوپنجاههفتمین برنامه شب خاطره(بهمن 1385) بود. او درباره روضهخوانی و ارادت یکی از همرزمانش(محمدتقی) به حضرت علیاصغر(ع) خاطره گفت.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
هلتی -8 جای کمک خلبان
بعد از ابلاغ مأموریت در مورد جابهجایی لشکر، ما باید خود را برای عملیات کربلای 10 آماده میکردیم. گردانهای رزمی و واحدهای پشتیبانی، به صورت هماهنگ، مقدمات مأموریت خود را آغاز میکردند. با گذر از «بانه»، به منطقه «بوالحسن» ـ که از توابع این شهر است ـ رفته، در آنجا مستقر شدیم. ایجاد اردوگاه و امکاناتی برای استراحت، قبل از عملیات به پایان رسید.