به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارشها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانههای مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از خرداد 1400 را میخوانید.
در سومین بخش از برنامه شب خاطره، از کتاب «سلام آقا سید» که خاطرات خودنوشت آزاده سرافراز «علیرضا محمودی مظفر» است رونمایی شد. پیش از رونمایی از کتاب، محمودی مظفر به بیان خاطراتی از دوران اسارت پرداخت: دوران اسارت هر روزش پر بود از خاطره؛ خاطراتی از دلتنگیها برای خانواده، نگرانی به خاطر عزیزان و انتظار برای دیدار مجدد آنها.
تاریخ شفاهی یکی از روشهای علمی در پژوهشهای تاریخی است که براساس مصاحبه هدفمند شکل میگیرد. تاریخ شفاهی بر تجربیات فردی متمرکز است و گردآورنده آن در یک تلاش مشترک با روایتگر، برای بررسی و ثبت تجربههای او سهم زیادی دارد. کتاب دُر دانش، حاصل گفتوگوی شش ساعته پیمانه صالحی، با عباس حری در چهار جلسه است که مهر 1383 انجام شده است. چاپ اول این کتاب در سال 1395 توسط انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران در 209 صفحه منتشر شده است.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
هلتی -2 تجربه نظامی در دومین شناسایی
بعد از چند روز، دستور شناسایی پل دو دهنه را اینبار از سمت «شیار کفتاره» از فرماندهی دریافت کردم. از آنجایی که ندانسته در مأموریت اول، منطقه را کاملاً لو داده و با آوردن لباسهای عراقی، دشمن را متوجه نفوذ خود به عمق موانع و استحکاماتشان کرده بودیم، به حالت آمادهباش در آمده بودند. در جایی از مسیر، حدود ده نفر از عراقیها را دیدیم. متوجه ما نبودند؛ لااقل اینطور گمان داشتیم. اما آنان ما را دیده بودند و فقط منظورشان گول زدن ما و کشاندنمان به طرف پایگاه بود.