|
شماره 491 | 19 خرداد 1400
|
|
جستجو
|
معرفی کتاب دریادلاز شبی که فردایش بخواهد برود، متنفر بودم؛ طولانیترین شبهای عمرم بود. فرقی نمیکرد از خانه من برود یا از خانه آن یکی خانمش؛ همین که میدانستم فردا عازم است، دلم آشوب میشد. تا صبح چند دور تسبیح، ذکر میگفتم تا آرام شوم. فقط وقتی صدای اذان را میشنیدم و صدای خروسهایی را که از دور و نزدیک میآمد، سرم سبک میشد.
سیصد و بیست و دومین شب خاطره -2راهکار اشک شهید چیتسازیاندومین میهمان این برنامه شب خاطره، سرکار خانم زهرا پناهیروا، همسر شهید علی چیتسازیان بودند. او گفت: شهید چیتسازیان هفت سال در جبهه حضور داشتند و همرزمان ایشان خاطرات فراوانی از رشادتهای او دارند؛ اما روی دیگر سکه زندگی این بزرگوار زندگی شخصی ایشان است. من در اواخر سال 1364 بود که نام ایشان را به عنوان خواستگار شنیدم که منجر شد به یک خاطره بهاری.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
بر فراز میمک – 15
فرید با احتیاط هلیکوپتر را از تپهای که مقابلمان بود بالا کشید. با دوربین دنبال تانکها گشتم. اولین موشک را به سمت یکی از آنها شلیک و هدایت کردم و بعد از برخورد موشک، بلافاصله از آن نقطه دور شدیم. آتش انفجاری که در پشت ارتفاع دیده میشد حکایت از انهدام اولین هدف میکرد. دومین تانک را هم بدون کوچکترین نگرانی مورد هدف قرار دادم و به فرید گفتم تا مسیر دیگری را برای یافتن هدفهای دیگر و انهدام آنها در پیش بگیرد.
صفر و منوچهر با از خودگذشتگی زیاد در هر بار شلیک موشک، ما را در مقابل آتش نیروهای عراقی پشتیبانی میکردند.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|