|
|
جستجو
|
اربعین حسینی در پاکستان؛ ۲۰۲۰امسال، اربعین در کشور ما رنگ دیگری داشت، زیرا با اختلاف شدید بین شیعیان و برخی سلفیها مصادف شده بود. علمای پاکستان تأکید داشتند که همه شیعیان در گردهمایی این روز شرکت کنند؛ چون چند هفته قبل، تعدادی از وهابیها و سلفیها به منظور بزرگداشت برخی صحابه پیامبر و همچنین یزید علیهالعنه سه روز راهپیمایی کردند و در مراسم خودشان به اهل بیت عصمت و طهارت توهین کردند.
به روایت یک زائر:نقش بانوان در اداره مراسم پیادهروی اربعینخانههایی ساده اما با صفازن از من پرسید: «شای؟» گفتم: «لا!» گفت: «مای؟» (آب) جواب دادم: «لا!» به ظرفها اشاره کردم و با مصیبت فهماندم میخواهم آنها را بشورم. راضی نمیشدند. از زبان فارسی چیزی نمیدانستند و فقط کلمه «استراحت» را بلد بودند. یکی از دخترها گفت: «خانوم شما استراحت!» جواب دادم: «انّی احب خدمه لزوار الحسین علیهالسلام!» از شنیدن این جمله خیلی خوششان آمد، لبخند رضایتی بر لبهایشان نشست و دیگر حرفی نزدند.
خاطرات فتحالله جعفری -1 سردار فتحالله جعفری، فرمانده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستوششمین برنامه شب خاطره (3 اردیبهشت 1382) بود. او درباره عملیات بیتالمقدس، رساندن نیروها به جاده اهواز – خرمشهر و درگیریهای ضدحمله، خاطره گفت. این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
برد ایمان – 5
16 تیر 65
بسمهتعالی
الهی! خودت میدانی که از فرط خجالت قلمم نمیگردد و اصلاً نمیدانم چگونه از تو معذرت بخواهم. فقط میگویم که الهی! به عزّت و جلالت، یعنی به
حسینات(علیهالسلام) مرا ببخش.
امروز متأسفانه نمازهایم اصلاً حال نداشت. و همچنین نمازم را دیر خواندم. خدا میداند امروز چقدر سعی کردم؛ ولی از هیمن الان با خدایم و ائمه و خون شهدا تجدید عهد میکنم که:
از شهواتم کم کنم، انشاءالله.
سکوت و کمحرفی در طول روز، انشاءالله.
ذکر از راه تفکّر، انشاءالله.
توسّل را زیاد کنم، انشاءالله.
حسین جان! کمکم کن در راه تو باشم.
15 و 16 مهر
الهی! اگر بر این احوال بیحال من نظر نکنی، وجودم خالی از تو شود. تو غفور و مهربانی؛ نور هدایت ائمه را از وجود ما مگیر.
دوست دارم سوره زُمر را بارها و بارها بخوانم در زندگی من، لطف و کرم تو به آسانی دیده میشود. بهعینه میتوانم ببینم تسبیح ملکُ و ملکوتت را. مرا نیز در این تسبیح، سهمی بدار تا آنگاه مستقیم گام بردارم.
خدایا! میدانم که امروز توشهای برنداشتم؛ ولی تو راهنمای من باش.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|