مجموعه مقالات دومین همایش ملی تاریخ شفاهی دفاع مقدس، عنوان کتابی است که مقالههای ارائه شده برای این همایش را در خود جای داده است. بر اساس موضوع، مقالهها در هفت فصل دستهبندی شدهاند. فصل اول با عنوان «مصاحبه در تاریخ شفاهی دفاع مقدس» 4 مقاله را در خود جای داده است.
تدوین به عنوان محصول نهایی بسیاری از مصاحبهها مدنظر پروژههای فردی یا جمعی تاریخ شفاهی است. تدوین در تاریخ شفاهی به عوامل گوناگونی مانند سیاستگذاری مراکز، تدوینگر و نوع مصاحبهها بستگی دارد. در این مقاله به ارتباط بین تاریخ محلی و تاریخ شفاهی و تأثیر آن بر تدوین پرداخته میشود تا طرح مباحثی مانند ماهیت تاریخ محلی و کارکرد تاریخ شفاهی در پژوهشهای تاریخ محلی، تفاوت محلینگاری شفاهی با تاریخ شفاهی بیان شود.
حسن مرادی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستوسومین برنامه شب خاطره (4 دی 1382) بود. او درباره روز آغاز جنگ و سر پل ذهاب خاطره گفت. این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-70
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
به هنگ رسیدم و اینبار با ستوان «نوری» در سنگر کوچکش هممنزل شدم. ستوان «نوری» به عنوان افسر توجیه سیاسی و افسر مخابرات هنگ انجام وظیفه میکرد. رابطه من و او به علت تضاد اندیشهها واختلاف محیط اجتماعی نمیتوانست نامحدود باشد. در یکی از روزها کنار او در سنگر نشسته بودم و گفتوگوهایی بین ما پیرامون حمله آتی ایران و موضوعات دیگر صورت گرفت. او در این گفتوگو چارهای جز افشای چیزهایی که در مخیلهاش دور میزد نداشت.