|
شماره 453 | 22 مرداد 1399
|
|
جستجو
|
برشی از خاطرات بهجت افرازهشت یا ده ماه است که از اسیرمان نامه نداریم نامهها و کارتهای اسرا که میآمد، متعلق به شهرستانها بود. باید آنها را تفکیک میکردیم. در ابتدا کارتهای هر استان جدا میشد. بعد براساس نام شهرستانها و بعد روستاهای آن استان تفکیک شده و دستهبندی میشد و از همه آنها صورتبرداری میکردیم. سپس کپی تهیه میکردیم و در اسرع وقت به استانها میفرستادیم.
صدق و کذب در تاریخ شفاهیتولید روایتهای مختلف در کشور ما به علل مختلف از جمله انقلاب و جنگ در سالهای اخیر در حال گسترش بوده است و همین امر باعث شده است تا جایگاه تاریخ شفاهی روز به روز اهمیت بیشتری در جامعه ما پیدا نماید. اگرچه در مقام گردآوری تلاشهای بسیاری صورت گرفته است اما یکی از مهمترین بحثهای تاریخ شفاهی مسئله اعتبار روایتهایی است که تاریخ شفاهی تولید میکند.
معرفی پایاننامهانقلاب اسلامی در بابل به روایت تاریخ شفاهیپژوهش حاضر یک بررسی در حوزه تاریخ تشیع و در ارتباط با چگونگی شکلگیری رویدادهای مرتبط با انقلاب اسلامی و پیروزی آن (1357-1342) و در یک حوزه تاریخ محلی (شهرستان بابل) و با محوریت تاریخ شفاهی و با استفاده از ابزارهای آن برای پاسخگویی به سوالات این پژوهش است.
خاطرات حسن مرادی - 1حسن مرادی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستوسومین برنامه شب خاطره (4 دی 1382) بود. او درباره کودتای پایگاه هوایی شهید نوژه خاطره گفت. این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-69
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
با وجود این که دستگاه تبلیغاتی عراق در وقاحت، دروغبافی، وارونه جلوه دادن حقایق و فریب تودههای عراقی ید طولایی دارد، ولی این بار در اثر برخورد با ضربهای پرقدرت، مهر سکوت بر لب زد و دچار تشویش و سردرگمی شد، طوری که نمیدانست چه بگوید و برای توجیه شکست تاریخی نیروهای عراقی در شهر خرمشهر چه تدبیری اتخاذ کند.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|