|
شماره 451 | 08 مرداد 1399
|
|
جستجو
|
در گفتوگو با سمیه شریفلو مطرح شدتاریخ شفاهیِ مستندتاریخ شفاهی تعریف و روش خودش را دارد، اما به نظرم اگر قرار است من روایتی مطرح کنم که مربوط به بیش از سی سال گذشته است، حتماً باید به بهترین شکل انجام شود و بحث استناد آن خیلی مهم است. برای اینکه یک روایت مستندِ سالم بگوییم، باید مطالب را مستند کنیم.
سیصد و پانزدهمین شب خاطرهفکر نمیکردیم اسارت ده سال طول بکشد سیصد و پانزدهمین برنامه شب خاطره، دوم مرداد 1399 به صورت برخط در وبسایت آپارات برگزار شد. در این برنامه، «سید احمد قشمی» و «دکتر حمیدرضا قنبری» دو تن از آزادگان دوره جنگ خاطرات خود را از دوران اسارت بازگو کردند. در این برنامه، داود صالحی به عنوان مجری حضور داشت. راوی اول آزادهای از استان همدان است که 10 سال از جوانیاش را در اردوگاه های رمادیه و موصل گذرانده است.
تاریخ شفاهی کاربردیتاریخ شفاهی را نمیگوییم و نمینویسیم که فقط کاری کرده باشیم یا لذّتی برده باشیم، یا آنکه فقط صوتی یا تصویری ایجاد کرده باشیم و آرشیوی را زینت داده باشیم. تاریخ شفاهی در ذات خود کشش و ظرفیتهای فوقالعادهای دارد که چنانچه آن ظرفیتها شناسایی و به خوبی از آنها استفاده شود میتواند بسیار کارساز و مشکلگشا باشد.
خاطرات سید مهدی خاموشی - 1حجتالاسلام سید مهدی خاموشی، رئیس سابق سازمان تبلیغات اسلامی، رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه کل کشور و رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستودومین برنامه شب خاطره (6 آذر 1382) بود. او درباره هفته دوم جنگ در سرپل ذهاب، شهید جلیل بنده و شهید اسماعیل وصالی دو فرمانده آن زمان خاطره گفت.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-67
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
ساعت هفت صبح همراه معاون فرمانده صبحانه را که عبارت بود از یک عدد تخممرغ و تکهای نان سرد، خوردم. معاون فرمانده افسر وظیفهای بود به درجه ستوان دومی. نام او «احمد» و از اهالی «رمادی» و فارغالتحصیل دانشکده تربیت معلم ویژه دانشجویان بعثی بود. درگیریها در حال فروکش کردن بود، اما فرود گلولههای خمپاره همچنان ادامه داشت. حدود ساعت ده صبح و پس از تصرف مواضع گردان شناسایی مستقر در مقابل خاکریز عراقیها در مرز بینالمللی و تار و مار شدن تمامی افراد آن توسط نیروهای ایرانی، درگیریها خاتمه یافت. هنگام ظهر جلسهای با شرکت فرمانده هنگ و افسر ضد اطلاعات تشکیل شد و اوضاع منطقه مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|