شماره 446    |    04 تير 1399
   

جستجو

خاطراتی که پرسیده نشد؛ کم‌توجهی یا ناآگاهی تاریخی مصاحبه‌گر

نمونه‌ای از فرصت‌های تاریخی از دست رفته

در دانش تاریخ، داده‌ها به طرق مختلف تولید یا گردآوری می‌شوند. بازگویی مشاهدات یا شنیده‌ها و تفکرات حاضران در حوادث و وقایع و فضاها و مکان‌های تاریخی، از طریق گفت‌وگوی فعال، از مهمترین روش‌های دریافت داده‌های تاریخی است که می‌توان آن را تاریخ شفاهی گفت. اهمیت این روش در آن است که به صورت مستقیم داده‌های مورد نیاز تاریخی از ورای ناگفته‌ها و یادمانده‌های شاهدان به دست می‌آید.

خبرهای ماه؛ خرداد 1399

تاریخ شفاهی؛ آهسته و پیوسته

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارش‌ها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانه‌های مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از خرداد 1399 را می‌خوانید.

تاریخ شفاهی دفاع مقدس به روایتِ علی اسحاقی

جنگ الکترونیک

«جنگ الکترونیک» عنوان کتاب روایتِ علی اسحاقی از دفاع مقدس است که به کوشش یدالله ایزدی و توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در سال 1397 منتشر شده است. این کتاب شامل 27 جلسه گفت‌وگو با این فرمانده دفاع مقدس است و در برگیرنده کودکی او تا زمان پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ ایران و عراق است. به دلیل پیوستگی موضوعات در برخی جلسات، متن کتاب در 23 جلسه سازماندهی شده است.

هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-61

من در آن موقع در یگان پزشکی صحرایی 11 مستقر در شمال غربی پادگان حمید بودم. یک ساعت پیش از شروع حمله رختخوابم را روی پشت‌بام سنگرم پهن کردم تا از هوای لطیف بهاری بهره‌مند شوم. دقایقی قبل از ساعت 12 شب خود را روی رختخوابم انداختم. درست 12 شب، طبل جنگ به صدا در آمد.

خاطرات احمد اسدی

امیر سرتیپ دوم احمد اسدی، از هم‌رزمان شهید صیاد شیرازی و شهید آب‌شناسان، مهمان صدوشانزدهمین برنامه شب خاطره (1 خرداد 1382) بود. او درباره دیده‌های خود در یکی از عملیات‌های آزادسازی خرمشهر و ماجرای زخمی شدن سرهنگ غلامرضا فهیمی صالح خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-62
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
به سرعت از جا برخاستم. صورتم را شستم. ناگهان دیدم که ده‌ها دستگاه آمبولانس در نزدیکی کلینیک و سنگر اورژانس توقف کرده‌اند. به سنگر اورژانس رفته و با دکتر «رعد» ملاقات کردم. او گفت که پزشکان برای انجام مأموریت به دو دسته تقسیم شده‌اند و من جزو افراد دسته دوم هستم. دسته اول از ساعت 12 شب تا 5 بامداد فعالیت کرده‌اند. تعداد مجروحین واحدهای مختلف اعم از ارتش، گارد مرزی و نیروی مأموریت‌های ویژه به صدها نفر و تعداد کشته‌ها به ده‌ها نفر می‌رسید. در بین کشته‌ها جسد فرمانده یکی از هنگ‌های تیپ 504 به چشم می‌خورد. به علت کثرت مجروحین، کشته‌ها به وسیله کامیون‌ها انتقال داده می‌شدند.
کار مداوا تا ساعت 10 بامداد ادامه داشت. در آن ساعت تعداد کشته‌ها و مجروحین به 74 نفر رسید. جسد یکی از سربازان مقتول که روی سینه او عبارت «ترسو و بزدل» نوشته شده بود، توجهم را به خود جلب کرد. پس از معاینه جسد، متوجه شدم که او بر اثر شلیک چند گلوله از فاصله نزدیک کشته شده است.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.