شماره 443    |    07 خرداد 1399
   

جستجو

خبرهای ماه؛ فروردین 1399

تاریخ شفاهی؛ رهیافتی تکمیلی در مطالعات تاریخ‌پژوهانه

«خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در سایت تاریخ شفاهی است. این گزارش‌ها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانه‌های مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از اردیبهشت 1399 را می‌خوانید.

خاطراتی از دوران شیرخوارگی؛ آیا شدنی است؟

نکته‌ای از کتاب «هشتاد سال تکاپو»

دکتر احمد عظیمی بلوریان خاطراتش را در قالب کتابی با عنوان «هشتاد سال تکاپو: گام به گام همراه با دگرگونی‌های اجتماعی و سیاسی ایران از دهه دوم 1300 تا کنون» توسط نشر مؤسسه خدمات فرهنگی رسا منتشر کرد. خاطرات وی از بیان احوال پدربزرگ و مادربزرگ و پدرش آغاز و پس از بیان سیر خاطراتش از تولد تا زمان حاضر را روایت می‌کند.

خاطرات راویِ کتاب «زیباترین روزهای زندگی»؛ سیده فوزیه مدیح

صبرم را با خدا معامله کردم

هنگامی که در آبادان سکونت داشتیم، شب‌های عملیات با حجاب می‌خوابیدم. معلوم نبود که اصلاً زنده می‌مانیم یا نه! به خاطر شروع عملیات بیت‌المقدس، برای آزادسازی خرمشهر، که عملیاتی وسیع و دربرگیرنده بود، ما را از خرمشهر به اهواز بردند.

دومین شب خاطره 99 نیز برخط برگزار شد

روایتی انسانی از آزادسازی خرمشهر

به گزارش سایت تاریخ شفاهی، سیصد و سیزدهمین مراسم شب خاطره، عصر پنج‌شنبه اول خرداد 1399 به صورت برخط در وب‌سایت آپارات برگزار شد. در این برنامه، «مهدی رفیعی» یکی از مدافعان خرمشهر و «مهدی طحانیان» آزاده دوران جنگ، خاطرات خود را بازگو کردند.

خاطرات محمدمهدی عبدخدایی

محمدمهدی عبدخدایی، از مبارزان علیه حکومت پهلوی و از اعضای جمعیت فدائیان اسلام در سال‌های مبارزه و دبیرکل اکنون این جمعیت، مهمان صدوسیزدهمین برنامه شب خاطره (3 بهمن 1381) بود. او از شهریور سال 1320 به بعد و به وجود آمدن گروه‌های مختلف در ایران خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-58
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
روز بعد صدام در جمع نمایندگان به اصطلاح مجلس ملی ظاهر شد تا تحولات نبردهای «فتح‌المبین» را برای آنان تشریح کند. او در توجیه شکست نیروهای ما گفت: ‌«نیروهای دلاور ما برای سازماندهی سیستم دفاعی خودشان به پشت خط عقب‌نشینی کرده‌اند. درست همان گونه که پیشروی می‌کردند.» آنگاه با اشاره به نقشه‌ای که مقابلش قرار داشت، گفت: «به اینجا منتقل شده‌اند...»
اعضای بی‌خبر و ناآگاه مجلس ملی از وضعیت جبهه و مساحت واقعی منطقه‌ای که نیروهای ما به ایرانی‌ها واگذار کرده بودند، اطلاعی نداشتند. فقط به چند سانتی‌متری که بر روی نقشه جابه‌جا شده بود چشم دوخته بودند. صدام به تعداد اسرا هم اشاره کرد. این اولین‌بار بود که صدام به وجود اسرای عراقی که ایرانی‌ها اسیر کرده بودند اعتراف می‌کرد، در حالی که قبل از عملیات فتح‌المبین بیش از 7 هزار عراقی به اسارت در آمده بودند.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.