شماره 441    |    24 ارديبهشت 1399
   

جستجو

ضرورت درج کلیدواژه برای منابع تاریخ شفاهی(1)

لید‌واژه‌های منابع تاریخ شفاهی پس از پیاده‌سازی مصاحبه و هنگام ویراست اول و با نظر مصاحبه‌گر انتخاب می‌شود. البته برخی مؤسسات با تهیه فهرستی از کلمات و ترکیبات موضوعی، همکاران را ملزم به انتخاب کلیدواژه‌ها از همان فهرست می‌کنند که در تسهیل کار، مؤثر است. لکن در مواردی به دلیل طرح مباحثی خارج از موضوعات اصلی، دایره کلیدواژه‌ها بیش از فهرست قبلی خواهد بود.

به همت حوزه هنری استان آذربایجان شرقی برگزار شد

روایت عکاسی از غواصان کربلای 5 در «شب خاطره»

بیستمین شب خاطره دفاع مقدس حوزه هنری استان آذربایجان شرقی، به بیان خاطراتی از ثبت تصویری غواصان عملیات کربلای 5 و یکی از خلبانان هواپیمای جنگی اختصاص داشت.

خاطره‌ای از ایرانِ ترابی

تدارکات و پشتیبانی زنان در دفاع مقدس

به تهران رفتم. در همان مقطع پدرم را نیز از دست دادم و کسی نبود که مخارج مرا تأمین کند. نیاز مبرمی به کار داشتم. علاوه بر این‌ها باید خرج خانواده‌ام را نیز یک طورهایی جور می‌کردم. دست بر قضا یکی از آشناهایمان گفت به بیمارستان البرز که پشت دانشگاه تهران است، بروم. چنین شد که سال 1357 به بیمارستان البرز رفتم و شروع به کار کردم.

خاطرات محمود رفیعی

شهید دکتر محمود رفیعی(1392-1343)، جانباز دوران دفاع مقدس و عضو هیات علمی دانشکده ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی، مهمان صدودوازدهمین برنامه شب خاطره (5 دی1381) بود. او درباره هم‌محله‌ای خود، شهید سید مسعود میرکریمی و ماجرای به جبهه رفتنش خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-56
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
حمله به روستای سعدون‌التفگ
پس از اجرای دومین عملیات بستان، هنگ سوم به عنوان ذخیره لشکر 5 موتوری در فاصله 2 کیلومتری جنوب غربی پادگان حمید استقرار یافت. افراد هنگ که پس از مشارکت در آخرین عملیات، از لحاظ روحی و جسمی خسته شده بودند،‌ نیاز مبرمی به استراحت و سازماندهی داشتند. ولی عملیات نظامی شتاب بیشتری به خود گرفت. نیروهای ایرانی که تحرک خودشان را از سر گرفته بودند، پس از بسیج امکانات رزمی، در اوایل سال 1982 عملیات رهایی‌بخششان را آغاز کرده و با جذب گروه کثیری از داوطلبان مشتاق شهادت، نیروی انسانی خود را تقویت نمودند تا پس از نبردهای آبادان و بستان با اراده‌ای محکم و روحیه‌ای عالی در نبردهای آتی شرکت کنند.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.