در نُه مقاله و شبهمقالهای که به 23 مقاله و شبهمقالهی سابقالذکر، افزوده شده و در کسوت کتاب نقشهایی به یاد ملاحظه میشوند، ترجمه نقش و حضوری پررنگ دارد تا بدانجا که به نظر میرسد نقش و سهم ایرانیان و خاطرهنگاشتههای ایرانی، به ویژه در چهار دههی اخیر بالکل به دیدهی مؤلف کتاب نیامده است. البته ندیدن و ندانستن یا دانستن و نهفتنِ امر واقع دلیل بر نبودن نیست.
سیصد و دوازدهمین مراسم شب خاطره و اولین محفل روایت خاطرات دفاع مقدس در سال 1399، با بازگویی خاطرات یک رزمنده و نویسنده کتاب «آوازهای یک تردست» و یکی از پزشکان دوران دفاع مقدس برگزار شد.
کتاب «نان سالهای جنگ»؛ مروری بر نقش زنان روستای صدخَرو سبزوار در پشتیبانی دفاع مقدس منتشر شد. این کتاب، حاصل حدود 24 ساعت مصاحبه محمد اصغرزاده با زنان روستای صدخرو و به قلم محمود شمآبادی است؛ خاطرات زنان روستای صدخرو در پشتیبانی از جبهه در 16 فصل و 126 عنوان روایت شده است. 2 بخش پایانی کتاب نیز به تصاویر زنان جهادگر و شهدای این روستا اختصاص دارد.
محمدرضا ایرانمنش، جانباز دوران دفاع مقدس و بازیگر سینما، مهمان صدویازدهمین برنامه شب خاطره (7 آذر1381) بود. او درباره شهید مصطفی امیری با اسم مستعار پرویز که معاون تیپ زرهی بود و عکسی که پیش از رفتن با هم گرفته بودند، خاطره گفت. این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-54
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
بر روی یکی از درها نام صدام و بروی در دیگر نام حضرت امام خمینی نوشته شده بود. سپس اعلام کردند، داوطلبانی که مایل به پیوستن به نیروهای ویژه هستند از دری که نام صدام روی آن نوشته شده خارج گردند و کسانی که داوطلب نیستند، از دری که نام امام روی آن نوشته شده البته طبیعی است کسی جرات نمیکرد از آن در که نام امام روی آن نوشته شده بود خارج شود، چون این عمل از دیدگاه بعثیهای عفلقی به معنای علاقه به امام و تایید ایشان و در عین حال عدم تایید صدام کافر بود.