|
|
جستجو
|
سیصدوهفتمین شب خاطره-1گشت دریاییهواپیماها مأموریت داشتند دنبال هدفهایی بگردند که حامل کمکهای نظامی برای ارتش بعثی عراق بودند. بعد از این که مطمئن میشدند هدفی، هدف نهایی است، منطقه را ترک میکردند و خلبانان شکاری بمبافکنها به منطقه اعزام میشدند...
خاطرات غلامحسین دربندیامیر سرتیپ غلامحسین دربندی، از فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران در سالهای دفاع مقدس، مهمان نودوپنجمین برنامه شب خاطره (4 مرداد 1380) بود. او در این برنامه از محاصره و بمباران محل سکونت خانوادههای نظامیان در خانههای سازمانی پادگان دشت آزادگان و شهادت یک مادر (همسر استوار عابدینی) با نوزادش خاطره گفت. این روایت را ببینیم.
خاطرات مینا نظامیمینا نظامی، از امدادگران و پرستاران سالهای دفاع مقدس، مهمان نودوششمین برنامه شب خاطره (1 شهریور 1380) بود. او در این برنامه از رزمندهای خاطره گفت که بر اثر برخورد با مین زخمی شده بود. این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-30
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
تابستان طولانی
اوایل ماه مه سال 1981/ نیمههای اردیبهشت 1360 از مرخصی عادی برگشته و به یگان پزشکی صحرایی 11 ملحق شدم. این بازگشت سرآغاز وقوع حوادث و رخدادهایی متنوع و اقامتی طولانی در خطوط مقدم جبهه است که آکنده از اتفاقات و تحولات متفاوت بود. من در شرایط و روزهایی بهسر میبردم که آثار تلخ و مرارتبار آن هرگز از خاطرم پاک نخواهد شد.
هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-31
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
هنگ سوم که همان هنگ مکانیزه است از 50 دستگاه نفربر زرهی ساخت روسیه از نوع PTR60 تشکیل شده بود. وضعیت اینبار، با وضعیت ماموریتهای قبلی تفاوت داشت، چرا که اینجا خطوط مقدم جبهه بود و من به راحتی میتوانستم تحرکات و نقل و انتقالهای نیروهای ایرانی را مشاهده کنم.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|