|
شماره 410 | 30 مرداد 1398
|
|
جستجو
|
نقدی بر تاریخ شفاهی جنگ؛ کاستیها و بایستهها کدامند؟تأثیر روش تاریخ شفاهی بر پژوهشهای تاریخی و روشن شدن واقعیات تاریخی چیست؟ پاسخ را در حوزه تاریخنگاری جنگ بررسی خواهم کرد، زیرا تاریخ شفاهی جنگ با تأثیر از ملاحظات حاکم بر تاریخ شفاهی انقلاب، پیامدهایی خواهد داشت که نیاز به نقد و بررسی دارد.
توصیههایی برای انجام تاریخ شفاهیهنر مورّخان شفاهیمورّخ شفاهی باید منصف باشد. گوش بدهد و عقب بایستد. درعینحال، او باید با سؤالهایی که سبب غور در موضوع و گویاشدن جملههای مبهم میشود، جهتدهنده خط پژوهش باشد. مقصد نهایی، تفسیر نیست، بلکه فراهمآوردن شواهدی واقعی است که مورّخان از آن طریق بتوانند گذشته را بازسازی کنند.
تاریخ شفاهی هنرهای تجسمی انقلاب به روایت «سادهرنگ»میگوید که از فکر تا انجام کارها، چه چیزهایی به او آموختند و چگونه فعالیتش را پیش میبردند؛ یعنی در تولید آثار هنری با چه مسائل ساختاری و محتوایی روبهرو بوده است. این روند به نوعی تجربهنگاری هم تبدیل شده است.
سفرنامه بارانی - 8 به نقطه پایانی رسیدهایم. میهمان منزل یک روستایی سیلزده میشویم که خانواده را به صحرا برده. به هنگام سیل و باران، تنها وسیله ترددش، قایق کوچکی بوده که او را تا جلوی پله و در منزل همراهی میکرده است...
خاطرات مهدی خسرویمهدی خسروی، رزمنده بسیجی و آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان نودمین برنامه شب خاطره (اول دی 1379) بود. او از سال 1360 و روزهای اسارتش در اردوگاههای ارتش صدام خاطره گفت. این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-21
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
عصر روز پانزدهم ژانویه 1981/ 25 دی 1359 وارد جفیر شدم و طبق معمول با برگ ماموریتی که در انتظارم بود، برخورد کردم. روز بعد بار سفر را بسته و عازم قرارگاه «پ» تیپ شدم. تصمیم گرفتم هنگام نماز ظهر که گلولهباران نیروهای ایرانی متوقف میشود، به آنجا برسم. در وقت مقرر وارد اردوگاه تیپ شدم. «حجام» معاون پزشکی با لبخند همیشگیاش از من استقبال کرد. اینبار همهچیز تغییر یافته و سرهنگ ستاد «مزعل» به جای سرهنگ ستاد «جواد اسعد شیتنه» - که به درجه سرتیپی ارتقاء یافت و فرمانده لشکر 12 زرهی مستقر در مهران گردید ـ مسئولیت فرماندهی تیپ را بر عهده گرفته بود.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|