|
شماره 407 | 09 مرداد 1398
|
|
جستجو
|
سیصدوچهارمین شب خاطره-1از اسارت تا روز تلخجزء کسانی بودم که رفته بودم تا از کشورم دفاع کنم، اما بعد از مدتی متوجه شدم به یکی از عناصری تبدیل شدهام که علیه کشورم فعالیت میکنم. زمانی که رفتم، با بعد از عملیات مرصاد مصادف شده بود...
حرکت در مرز «روایت شفاهی» و «تاریخ شفاهی»به موازات توسعه استفاده از روش علمی تاریخ شفاهی و گسترش حوزهها و میدانهای تحقیق و آثار منتشر شده آن در ایران، عنوان و مفاهیم تاریخ شفاهی به علت نو و پُرکاربردبودن و جذابیت کارکرد، رواج فراوان یافتهاند...
رابطه «اجتماع خاطره» و تاریخجایگاه فعلی ما، خواهناخواه، بر روایت ما از گذشته تأثیر میگذارد. مردم یادآوریهایشان از گذشته را جوری شکل میدهند که متناسب با نیازهای امروزشان باشد. ما پس از اتفاقات جدید، دائماً برمیگردیم و گذشته را بازتفسیر میکنیم.
سفرنامه بارانی - 7این هوا نتیجه باران شب گذشته است. آنچنان بارشی که همه را فراری داده و زیر سقف فروشگاه کشانده بود. فروشندهاش خوشحالی و دعا میکرد که باران همچنان و شدیدتر ادامه داشته باشد! چرا که هر کس وارد فروشگاه شد...
خاطرات حسین دخانچیشهید حسین دخانچی، بسیجی و رزمنده و جانباز دوران دفاع مقدس، مهمان هشتادوهشتمین برنامه شب خاطره (5 آبان 1379) بود. او درباره دشواری ورودش به جبهه در سال 1359 خاطره گفت. این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-18
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
عملیات حساب نشده
در اواخر سال 1980/ 1359 اصلیترین عملیات نظامی نیروهای عراقی خاتمه یافت و نیروهای مدافع ایرانی به دستاوردهای زیر نایل شدند:
- جلوگیری از پیشروی و خنثی کردن تأثیر نخستین حمله نیروهای ما.
- متوقف کردن عملیات تهاجمی و مجبور ساختن نیروهای ما به گرفتن موضع دفاعی در بسیاری از جبهههای مهم.
این مرحله از جنگ برای انقلاب اسلامی ایران، خطرناک و سرنوشتساز بود. چرا که این کشور از نظر نظامی، سیاسی و اقتصادی آمادگی ورود به صحنه پیکار را نداشت؛ ضمن اینکه ضربه نظامی که عراق بهطور ناگهانی بر ایران وارد ساخت، نسبتاً شدید بود.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|