|
|
جستجو
|
خبرهای ماه؛ دی 1397تلاش مستمر برای نشر تاریخ شفاهیتاریخ شفاهی ایران، تاریخ شفاهی حوزه علمیه، تاریخ شفاهی جایگاه حرم رضوی در شکلگیری و انسجامبخشی مبارزات انقلاب اسلامی، تاریخ شفاهی مطبوعات ایران، تاریخ شفاهی شعر انقلاب، تاریخ شفاهی پشتیبانی - مهندسی جنگ جهاد، تاریخ شفاهی ورزش ایران، تاریخ شفاهی انتخابات، تاریخ شفاهی بازار بوشهر و...
بایدها و نبایدهای کارشناسی مصاحبهدر هر طرح تاریخ شفاهی، بررسی و ارزیابیِ مصاحبه، پیش از تدوین و تنظیم متن نهایی، یک امرِ رایج است. در این مرحله مدیران یا کارشناسانِ طرح، مصاحبه را دیده و به ارزیابی آن میپردازند. درباره چگونگی کارشناسی نکاتی را میتوان برشمرد.
خاطرات قاسم تقواییقاسم تقوایی، رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان هفتادوچهارمین برنامه شب خاطره (3 تیر 1378) بود. او درباره دوران اسارت خود در اردوگاه موصل2 خاطره گفت. این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
اسراری از درون ارتش عراق-23
ترجمه: حمید محمدی
ـ شکستن دستها: بعضی دیگر با گذاشتن یکی از دستهایشان روی شیئی بلند، یکی از دوستانشان را وامیداشتند تا ضربهای مستقیم بر آن وارد کند. این ضربه شدید، خیلی ساده استخوان دست را میشکست یا حداقل آن مفصل را جابهجا میکرد. سربازی که میخواست با فرار از جبهه، جان خود را از مرگ نجات دهد، بهناچار درد شدید شکسته شدن استخوان دستش را تحمل میکرد. چون این درد یک آرامش خاطر نسبتاً طولانی را در پی داشت.
ـ اصابت تیر از فاصله دور: گاه بعضی از سربازها برای این که به هیچوجه کارشان به کمیته تحقیق نکشد و ثابت کنند گلولهای که بر پایشان نشسته، از جبهه مقابل آمده است، یکی از دوستانشان را وادار میکردند تا از مسافتی دور پایشان را نشانه برود!
ـ انفجار نارنجک: تعداد دیگری از سربازها که از خیر داشتن چند تا از انگشتهای خود گذشته بودند، با در دست گرفتن یک نارنجک، به گونهای درون سنگر یا گودالی میخزیدند که بدنشان در معرض ترکشهای نارنجک نباشد. سپس ماشه را میکشیدند و پس از انفجار نارنجک دست بدون انگشت خود را برداشته و برای گرفتن مرخصی راهی واحد پزشکی میشدند!
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|