|
|
جستجو
|
خبرهای ماه؛ آبان 1397توجه به تاریخ شفاهیِ ورزشبه گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارشها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانههای مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از آبان 1397 را میخوانید.
خاطرات شاهدان بمباران شیمیاییدویستونودوهفتمین برنامه شب خاطره میزبان حسین وحدتی، پروین کریمی و امیر سعیدزاده بود. آنها به بیان خاطرات خود از دوران جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه جمهوری اسلامی ایران پرداختند. این برنامه با خاطرهگویی وحدتی از عملیات خیبر آغاز شد.
مروری بر سیر تدوینِ «رازِ مروارید»اسناد زیادی از دوران دفاع مقدس در خانه داشت. خاطراتش، بر اساس همین اسناد، زنده و از شهدا یاد شد. تمام این افراد، اقداماتی در دوران جنگ انجام دادهاند که تاکنون ناگفته مانده بود. خاطرات او باعث شد فهم بهتری از جزییات عملیات مروارید داشته باشم.
خاطرات ناصر قاسمیناصر قاسمی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان هفتادودومین برنامه شب خاطره (2 اردیبهشت 1378) بود. او درباره عملیات والفجر 8، لشکر 33 المهدی(عج) و ماجرای شناسایی همرزم خود بعد از شهادت او خاطره گفت. این روایت را ببینیم.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
اسراری از درون ارتش عراق-14
ترجمه: حمید محمدی
وقتی ما وارد منطقه شدیم، شب بود و نبرد در اوج خود. علیرغم این که فرمانده تیپ و فرماندهان هنگها توسط فرماندهی لشکر یازده نسبت به موقعیت منطقه و وضعیت موضعی که قرار بود در آن مستقر شویم، توجیه شده بودند، ولی باز هم به دلیل تغییرات سریعی که در موقعیت به خاطر پیشروی ایرانیها به وجود میآمد، در نیمههای مسیر، راه را گم کردیم. از شواهد و قرائن برمیآمد که راه را تا حدی اشتباه آمده بودیم، چون از هر دو سو و از روبهرو به طرفمان رگبار بسته میشد. در همین گیرودار بودیم که همراهان فرمانده تیپ به چهار سرباز برخوردند که به سوی تیپ میآمدند. فرمانده تیپ با دیدن آنها کمی از نگرانی درآمد.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|