شماره 367    |    21 شهريور 1397
   

جستجو

در گفت‌وگو با علی ططری مطرح شد

کارنامه بخش تاریخ شفاهی کتابخانه مجلس

تاریخ شفاهی، مسیری برای آگاه‌سازی تاریخی

در طول حدود 10 سال، حدود 70 مصاحبه با رجل پارلمان و افراد مرتبط با پارلمان انجام دادیم که اطلاعات مفیدی در اختیار ما قرار دادند. در این میان، 54 نماینده زن و مرد بعد از انقلاب و تعداد کمی، نمایندگان قبل از انقلاب هستند.

جاده خاطره‌نگاری لغزنده است، لطفاً مراقب باشید!

یکی از آسیب‌هایی که همیشه حرفه خاطره‌‌نگاری و تاریخ شفاهی را تهدید کرده، برخورد ساده‌انگارانه و سهل‌پندارانه با امر «مصاحبه» به عنوان بنیادی‌ترین بخش تاریخ شفاهی است. در حقیقت چنین خطاهایی نشان‌دهنده فقدان مسئولیت‌پذیری در تولید یک سند تاریخی است.

خاطراتی از امیر خلبان کیومرث حیدریان

حاضری روی صدام را کم کنیم؟

با وجود باز شدن چتر نجات، به دلیل شتاب اولیه اجکت، به‌شدت با زمین برخورد کردم. روی زمین افتاده بودم و نمی‌توانستم هیچ حرکتی از خود نشان دهم. پاهایم کِرِخ شده بودند. هیچ دردی احساس نمی‌کردم، اما دست‌‌هایم را هم حس نمی‌کردم...

آشنایی با شهید جنگ در «راز یک عبور»

«راز یک عبور» عنوان کتابی است که در قالب زندگی‌نامه به خاطرات شفاهی موجود درباره شهید جعفر محمدی می‌پردازد. دل‌نوشته آغازین کتاب این گمان را محتمل می‌کند که بیشتر کتاب برگرفته از خاطرات همسر شهید باشد.

خاطرات نصرت‌الله رئیسی

نصرت‌الله رئیسی، رزمنده و آزاده دفاع مقدس، مهمان شصت‌وهشتمین برنامه شب خاطره (7 آبان 1377) بود. او در این برنامه، درباره دوران اسارت در اردوگاه‌های ارتش صدام و عزاداری در شب تاسوعای آن ایام خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

اسراری از درون ارتش عراق-5
ترجمه: حمید محمدی
تپه‌های مهران
ـ دیگر چیزی نمانده...! حمله کنید... این‌دفعه حتماً فرار می‌کنند!
این جمله را «سروان محسن» فرمانده هنگ 117 از تیپ 59 پی‌درپی تکرار می‌کرد تا بلکه افراد هنگ، بدن‌های خسته و کوفته‌شان را سریعتر به سمت اهداف بکشانند. بنا بود ما طی این حمله، تپه‌های مشرف به شهر «مریوان» را ـ که چندی قبل پس از حمله قوای اسلام، واحدهای عراق از آن عقب‌نشینی کرده بودند را مجدداً تصرف کنیم و بر روی آنها مستقر شویم. دیگر حتی فریادهای تهدیدکننده سروان که کم‌کم رنگ و بوی التماس می‌گرفت، کارساز نبود؛ چرا که باران تیر و ترکش که بی‌امان بر سر افراد می‌بارید، توان پیش رفتن را واقعاً از همه گرفته بود. دلها آکنده از ترس بود و پاها سست و ناتوان. هر کس به نحوی در فکر گریز بود. بعضی خود را در شیار و گودالی مخفی می‌کردند و آنها هم که هنوز پیش می‌رفتند، سعی می‌کردند از دیگری عقب‌تر باشند.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.