شماره 358    |    20 تير 1397
   

جستجو

اسناد و تاریخ‌ شفاهی، تعاملی دوسویه دارند

تاریخ شفاهی در روند پژوهش به یک سند تبدیل می‌شود و سند هم بر تاریخ شفاهی تأثیر می‌گذارد. اگر در تولید تاریخ شفاهی چارچوب‌های تحقیق رعایت و به راستی‌آزمایی پرداخته شود به یک منبع دست اول تاریخی دست پیدا می‌کنیم.

با خاطرات علی فدایی

فقط خربزه مانده است!

چون گلوله‌های زیادی شلیک کرده بودم، چیزی نمی‌‌شنیدم. مدام می‌پرسیدم صدای تانک از کجا می‌آید و او به سمتی اشاره می‌کرد و من شلیک می‌کردم. در آن تاریکی مطلق‌، گلوله را به برجک تانکی زدیم. منفجر شدن این تانک باعث شد که...

روایت نوجوانی در کتاب «سربازان نیار»

وقتی از کوچه و بازار رد می‌شدم،‌ مردم مرا به همدیگر نشان می‌دادند و می‌گفتند از جبهه آمده‌ام. بزرگ‌ترها و همسایه‌ها با میوه و شیرینی به دیدنم می‌آمدند. ریش سفیدها از وضعیت جبهه و جنگ پرسیدند و گفتند: «با این سن و سال واقعاً جهاد کردی!»

خاطرات محمد اکرمی

محمد اکرمی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان شصت‌ودومین برنامه شب خاطره (7 اسفند 1376) بود. او در این برنامه از عملیات بیت‌المقدس 4 که در منطقه شاخ‌شمیران انجام شد، خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطراتی از دنیای ورزش و ورزشکاران

وقتی عصبانی می‌شود، کسی جرات ندارد به چشمانش نگاه کند. اگر به شما موقعیت و شانسی را می‌دهد و از آن استفاده نکنید، می‌توانید بیرون استادیوم هات‌داگ بفروشید. با بازیکن‌ها اصلا گپ نمی‌زند. او بازیکن‌ها را خرد می‌کند و از اول می‌سازد.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

یادداشت‌های خرمشهر - 2

شهید بهروز مرادی

 

21 فروردین 1361

امروز به وقت صبحگاه یک خمپاره 120 روبه‌روی پرشین منفجر شد که الحمدالله به‌خیر گذشت. همچنین هواپیماهای دشمن، اطراف جبهه کوت‌شیخ را بمباران کردند.

ساعت 4 بعدازظهر جلسه‌ای در کتابخانه سپاه تشکیل شد که بچه‌های روابط عمومی در آن گزارش کار خود را دادند. بعد، اصغر وحیدی گفت: «می‌دانید که قرار است به خرمشهر حمله کنیم. بنابراین تعدادی از بچه‌ها به مرخصی رفته‌اند و کار شما بیشتر است. باید تابلوهای فتح خرمشهر را آماده کنیم؛ مقداری پرچم سبز هم باید تهیه شود چون امکان دارد عده‌ای از بچه‌ها شهید شوند، باید همه آماده باشید اگر یک نفرتان شهید شد شما کار او را در روابط عمومی به عهده بگیرید.»


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.