|
شماره 342 | 09 اسفند 1396
|
|
جستجو
|
دویستوهشتادونهمین برنامه شب خاطرهسه همکلاسی، سه همرزماز خط روی کاغذ معلوم بود که یک دانشآموز کلاس دوم یا سوم ابتدایی آن را نوشته است. نوشته بود: «سلام برادر رزمنده، لطفاً وقتی شهید شدید، به بابام بگید به خوابم بیاد، من خیلی دلم براش تنگ شده، حمیدرضا عباسی، فرزند شهید کرمعلی عباسی».
خاطرات احمد آواییسید احمد آوایی، از رزمندگان و فرماندهان در سالهای دفاع مقدس، مهمان پنجاهوسومین برنامه شب خاطره (1 خرداد 1376) بود. او در این برنامه، خاطرات خود از لبنان، سوریه و شهید دکتر مصطفی چمران را تعریف کرد. این روایت را ببینیم.
تاریخ شفاهی محله تاریخی سیاهپوستانکتاب «نیوتاون زنده: شجاعت، عزت و عزم» گزارشی 350 صفحهای است مشتمل بر مصاحبه با 15 چهره که مصاحبههای تاریخ شفاهی هستند و فهرستی از 150 بنای تاریخی نیوتاون را در بر دارد.
دانشآموزانی که تاریخ شفاهی سالمندان را تدوین میکنندایده طرح «سال آخریها با میانسالها مصاحبه میکنند» از مطالعه آثار شکسپیر به دست آمد. ما یک روایت تاریخی نوشتیم و بنا داشتیم آن را به صورت نوعی کتاب درآوریم تا بتوان نسخههایی برای هدیه دادن به اعضای خانوادهها خرید و...
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
سالهای تنهایی - 33
خاطرات خلبان آزاده، هوشنگ شروین(شیروین)
به کوشش: رضا بندهخدا
متعجب و غافلگیر ماندیم. از قرار معلوم که بعدها متوجه شدیم دنبال رادیو میگشتند و فکر کرده بودند احتمالاً رادیو باید در اتاق نفر ارشد باشد؛ غافل از این که آن شب، خدابخش در اتاق شماره یک بود و...
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|