|
|
جستجو
|
هنر مصاحبهمیخواستم مصاحبههای متفاوتی انجام دهم. همانطور که قبلاً آن را در ذهن داشتم، میخواستم «همدلی» کنم، یعنی چیزی که آنها تمایل به گفتن آن داشتند و میخواستند عاملی برای افشای افکار و احساسات خود بیابند را در خود حس کنم.
در اصفهان شنیده شدروایتی از اسارت در دست داعشیک شمع، سهمیه هر روزمان بود. آن یک شمع را موقع مغرب روشن میکردیم، شاید نیم ساعت یا سه ربع بعد خاموش میشد. تمام دریچههای زیرزمین را جوش داده بودند و در تاریکی مطلق بودیم. فقط از اذان میفهمیدیم زمان دارد میگذرد.
بیش از سه دهه زندگی با تاریخ شفاهیایدهشان این بود که اتفاقات جنگ باید ثبت و ضبط شود. به همین خاطر دفترچه خاطرات درست کردند. یک دفترچه خاطرات که بین رزمندگان قدیمی همیشه یادگاری هست. یک دفترچه 40 ـ 50 صفحهای که از صاحب آن عکس و تفصیلات هم خواسته بودند.
خاطرات حسین حاتمیامیر سرتیپ حسین حاتمی (1327-1394) از فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس و فرمانده دانشگاه افسری امام علی(ع) مهمان پنجاهویکمین برنامه شب خاطره (2 اسفند 1375) بود. او در این برنامه، خاطرات خود از ابتدای جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه ایران و پاسگاه فکه را تعریف کرد. این روایت را ببینیم.
تاریخ شفاهی و فهم جامع چشماندازهای طبیعیشما نمیتوانید جنبههای فرهنگی فرآیندهایی را که در محیط طبیعی رخ میدهند بازآرایی نکنید. چشماندازهای طبیعی نه تنها گیاهان، صخرهها و آب، بلکه مردم هستند. مردم با طبیعت تعامل دارند و فقط درختان را نمیبینند. آنها تاریخچه خانواده و ملیت خود را در آن میبینند.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
سالهای تنهایی - 30
خاطرات خلبان آزاده، هوشنگ شروین(شیروین)
به کوشش: رضا بندهخدا
قاطع «الف» بزرگتر و تعداد اتاقهایش بیشتر بود. دو اتاق بزرگ در ابتدا و انتهای راهرو داشت؛ در وسط راهرو نیز یک حمام و دو توالت قرار گرفته بود. به لحاظ نیاز ما به مکان بهداشتی بزرگتر، یکی از اتاقهای مجاور توالت را که دیوارش کاملاً خیس بود، به رختشویخانه اختصاص دادیم و از مسئولان خواستیم تا در آن لولهکشی کنند و خودمان هم، با مصالح موجود، یک حوضچه در گوشه آن ساختیم.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|