شماره 331    |    22 آذر 1396
   

جستجو

در نشستی به مناسبت هفته پژوهش بررسی شد

خاطره‌نویسی و پژوهش در خاطرات

این که فرد، خاطراتش را با بیرونیات طراز می‌کند، دائم گزارش‌های بیرونی می‌دهد و به نقل آن چیزهایی می‌پردازد که ما در کتاب‌ها خوانده‌ و یا در مطبوعات دیده‌ایم، نتیجه این است که ما راوی‌شناسی دقیقی نداشته‌ایم و رمز و راز این که چگونه به درون فرد صاحب‌خاطره وارد شویم را نمی‌دانیم تا...

جانبداری در تاریخ شفاهی

نتیجه مصاحبه محصولی مشترک است که دو سوی مصاحبه در طول گفت‌وگو بنای آن را گذاشته و شکل می‌دهند. اگر چه مصاحبه‌کننده با برنامه تعیین شده این روند را به پیش می‌برد و مهندسی می‌کند، اما همراهیِ مصاحبه‌شونده یا راوی، محتوای اصلی را شکل می‌دهد.

چه زمانی تدوین متن مصاحبه آغاز می‌شود؟ - 2 (پایانی)

مراحل پیوسته تاریخ شفاهی

از ابتدای مصاحبه، فرآیند تاریخ شفاهی برای رسیدن به یک متن تاریخی آغاز شده و معماری آن به دست مصاحبه‌گر انجام می‌شود. هر گونه انحراف در این مسیر نه تنها کاربری اثر را تغییر می‌دهد که حتی در تأمین اهداف اولیه هم با مشکل مواجه خواهد شد.

خاطرات مهدی ترابی

مهدی ترابی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان چهل‌وهفتمین برنامه شب خاطره (3 آبان 1375) بود. او دیده‌های خود از عملیات بیت‌المقدس هفت در شلمچه و چگونگی شهادت مصطفی نورانی را بازگو کرد. این روایت‌ را ببینیم.

خطرات مشارکت در طرح‌های تاریخ شفاهی

پیش از این، ارین جسی، فهرستی از سؤالات مهم در زمینه کاهش ریسک و خطر در کارهای میدانی تاریخ شفاهی ارائه کرد. اکنون قرار است درباره مقاله اخیر او با عنوان «مدیریت خطر در حوزه مطالعات تاریخ شفاهی» و در مورد علائم ضربات روحی در مصاحبه‌ها و برخورد با ماهیت حساس تاریخ شفاهی توضیحات بیشتری ارائه کند.

ظرفیت تاریخ شفاهی در ارتباط بین اعضای خانواده

هدف این است خاطراتی را که اهمیت تاریخی دارند ضبط کنیم. بهترین راه برای انجام این کار، تحقیق و برنامه‌ریزی سؤالات یا موضوعات، پیش از مصاحبه است. ما خاطرات را گردآوری می‌کنیم و تاریخ شفاهی این ظرفیت را دارد که ارتباط بزرگ‌تری را بین اعضای خانواده ایجاد کند.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

سال‌های تنهایی - 22

خاطرات خلبان آزاده، هوشنگ شروین(شیروین)
به کوشش: رضا بنده‌خدا

من و اسکندری و علیرضایی که قبلاً هماهنگ کرده بودیم و هر کدام یک وسیله از عمو – و من خود عمو – را همراه داشتیم. وارد یک سلول شدیم. ابتدا و به جای هر حرکت بلافاصله به بررسی اتاق پرداختیم تا جایی را برای پنهان کردن عمو پیدا کنیم. البته عمو در بین وسایل جاسازی شده بود؛ ولی اگر آنها را دقیق تفتیش می‌کردند، احتمال پیدا شدنش می‌رفت. علیرضایی، عمو را به نحوی در بالش ابری مخفی کرد که با کشیدن دست بر روی آن اصلاً مشخص نمی‌شد؛ اما فقط سنگینی غیر معمول بالش – اگر نگهبان زیرک بود – می‌توانست شک‌برانگیز باشد.

دیوارهای اتاق سلول، سیمانی و به ارتفاع چهار متر بود و یک در آهنی نرده، نرده داشت که بیرون – مشرف به هشتی – دیده می‌شد. طرف دیگر و نزدیک سقف، یک پنجره کوچک قرار گرفته بود. هنگامی که تردد نگهبان‌ها زیاد نبود، یک نفر مراقب می‌گذاشتیم و به بررسی اوضاع و احوال می‌پرداختیم.

در یک فرصت مناسب که یکی مراقب بود، اسکندری قلاب گرفت و من بالا رفتم و از پنجره کوچک زیر سقف، موقعیت بیرون را بررسی کردم؛ پنجره و دیوار بیرونی اتاق، به راهروی پشت بام مشرف می‌شد.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.