شماره 327    |    24 آبان 1396
   

جستجو

گفت‌وگو با رئیس پژوهشکده اسناد کتابخانه ملی

ثبت تاریخ شفاهی دستگاه‌های اجرایی، بودجه ملی دارد

گاهی طرح‌های تاریخ شفاهی از لحاظ ریالی هزینه‌های بسیار بالایی را به سازمان‌ها تحمیل می‌کنند، اما موظف شدن همه سازمان‌ها برای ثبت تاریخ شفاهی، بودجه لازم برای اجرای آن را وارد بودجه ملی کرد و این مشکل رفع شد.

مصاحبه بسته و مصاحبه باز

مصاحبه منظم برای جمع‌آوری اطلاعات کمّی، قابل مقایسه و سطحی از آزمودنی‌ها استفاده می‌شود، در حالی که مصاحبه آزاد ابزار جمع‌آوری اطلاعات عمیق، کیفی و از تمام جنبه‌های موضوع مورد مصاحبه با استفاده از روشی انعطاف‌پذیر و غیررسمی است.

خاطرات محمد سام کرمانی و...

دو مصاحبه‌ای که کتاب «خاطر اعلی‌حضرت آسوده!» شد

گفت‌وگوی علیرضا کمری با دکتر محمد سام به سوم خرداد سال 1376 باز می‌گردد که اجمالی از سرگذشت او را در بردارد و به نظر می‌رسد مقدمه‌ای برای گفت‌وگوی بعدی با وی بوده است.

می‌خواهم فارسی یاد بگیرم!

نزدیک غروب روز دوشنبه 15 آبان 1396 در عمود 35 از نجف به کربلا، ابواحمد راه‌مان را سد کرد. راستش این که قبل از وی نیز سه نفر دیگر از ما خواسته بودند مهمان آنها شویم. حرف همه آنها این بود: «حمامات، وای‌فای، منام موجود، استراحت.» که نپذیرفته بودیم، ولی این آخری چنان برخورد کرد که دیگر نمی‌شد درخواستش را نپذیرفت.

از راه احساسات درونی

تاریخ شفاهی، گذشته را بازسازی می‌کند

هفته پیش پدربزرگم را ملاقات کردم. ناگفته نماند که او در سال 1979، درست چند ماه پیش از تولد من، فوت کرد. من صدای او را برای اولین بار در حالی شنیدم که داستان‌های این دره را در قرن نوزدهم و در مورد گاوها، رشد گیاهان و زمین می‌گفت. به لطف دید بلند طرح تاریخ شفاهی میسا، موزه کلرادو غربی و کتابخانه‌ میسا، این اقبال را داشتم که صدای او را بشنوم، در حالی که با کلمات خودش این ماجرا‌ها را بیان می‌کرد.

هنر طرح‌های تاریخ شفاهی

دن کلارک، تاریخ شفاهی را مصاحبه‌ای با شاهدان عینی یک واقعه برای بازسازی تاریخ و مصاحبه‌های ضبط شده از حوادث گذشته و شیوه‌های زندگی تعریف می‌کند. او همچنین گفت: «تاریخ صدها سال به صورت شفاهی منتقل می‌شد. این امر همیشه بوده و جنبه فرامرزی دارد.»

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

سال‌های تنهایی - 18

خاطرات خلبان آزاده، هوشنگ شروین(شیروین)
به کوشش: رضا بنده‌خدا

هنگامی که ما را به این آسایشگاه می‌آوردند، نگهبان‌ها برخورد خوبی با ما نداشتند و ما را حَرَس خمینی صدا می‌زدند. البته این مسئله باعث افتخار و سربلندی بود که دشمن، ما را معتقد و وابسته به حکومت اسلامی و امام بداند، گرچه موجب می‌شد که به ما اهانت کنند و برما سخت بگیرند. از جمله این ‌که مدت یک سال و اندی، حتی برای چند لحظه، ما را جهت استفاده از نور مستقیم خورشید و هواخوری، از اتاق خارج نکردند!

البته همه 21 نفری که در این مقطع جدا شدیم، هم‌عقیده نبودند و چند نفری از این که حرس خمینی خوانده می‌شدند، خوش‌شان نمی‌آمد که اینان همان هم‌فکران آزر بودند. آزر به این خاطر که توطئه‌اش در مورد تقسیم اسرا آشکار نشود، چند نفر را که در انتخاب راه‌شان تردید داشتند، بین ما جا داده بود. این عمل، دو حُسن برای آزر داشت؛ اول این‌که کسی فکر نکند او باعث این کار بوده است؛ دوم، با سخت‌گیری و فشاری که علیه ما اعمال می‌شد، موجبات گرایش مرددها را به طرف خودش فراهم می‌کرد که چنین نیز شد.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.