|
|
جستجو
|
خاطرات حسین اللهکرمسردار حسین اللهکرم، از رزمندگان و فرماندهان سالهای دفاع مقدس، مهمان سیودومین برنامه شب خاطره (5 مرداد 1374) بود. او در این برنامه از عملیات مرصاد خاطره گفت. این روایت را ببینیم.
رونمایی از طرح تاریخ شفاهی «صداهایی از دادگاه مواد مخدر»اندرو دوپری از شرکتکنندگان پیشین برنامه مبارزه با مواد مخدر دادگاه ناحیه یکم یوتا از گوش دادن به یک سخنرانی از مجموعهها و آرشیوهای ویژه دانشگاه ایالتی یوتا درباره یک طرح تاریخ شفاهی مربوط به پناهندگان محلی تعریف میکند. دوپری به شرکتکنندگان در برنامهای که در کتابخانه لوگان برگزار شد، گفت: وقتی در میان شنوندگان آن سخنرانی نشستم، دریافتم که شباهتهای بسیاری بین جامعه پناهجویان و جامعهای که خودم در آن بودم - و هنوز هم بخشی از آن هستم- وجود دارد...
تغییری در گسترش تاریخ شفاهی؛ اگر بتوانیم در خانه به مصاحبهها گوش دهیمیک استاد و گروهی از دانشجویانش در دانشکده هاستینگز در هاستینگزِ نبراسکا قصد دارند تغییراتی در تاریخ شفاهی ایالت بدهند. آنها یک طرح بلندپروازانه برخط را آغاز کردهاند که هدف آن ضبط صدای محلیهایی است که بیش از 40 سال پیش به این منطقه آمدهاند. طرح تاریخ شفاهی هاستینگز در نظر دارد آن صداها را در اختیار همه بگذارد.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
نبرد هور – 7
شب بسیار تاریکی بود. ماه، پنهان بود و آسمان، صاف. تاریکی شدید، نیروی هوایی ما را مجبور کرد که منورهایی را در آسمان منطقه پخش کند. در زیر نور این منورها، فرار نیروهای گریزان عراقی دیده میشد.
سرهنگ علی حنتوش – فرمانده گردان دوم نیروهای خاص– میگفت: «اگر نیروهای ایران با این سرعت پیش بیایند، به زودی از العزیر رد شده، به العماره خواهند رسید.»
نیروهای پشتیبانی و احتیاط، آماده حرکت به مکانهای مورد نظر شدند. آنها پس از طی مسافتی، ناگزیر به عقبنشینی شده، در مواضع اولیه خود مستقر شدند. درگیری بسیار شدید بود و در طی همان شب، مقر گردان سوم تیپ 429 سقوط کرد. نیروهای ایرانی در خلال این ساعات، تسلط خود را بر بیشه عجیرده و الصخره تثبیت کردند و منطقه البیضه را که تعدادی از نیروهای عراقی در آن مستقر بودند، زیر آتش قرار دادند.
حلقه محاصره بر ستوان احمد ماضی تنگتر شد. او ناچار شد خود و گروهانش را شناکنان به الکساره برساند. آنها از همان محل با نیروهای خودی که هنوز در عمق هور مستقر بودند، تماس گرفتند. نیروهای ایرانی از آنجا گذشته و آنها پشت سر مانده بودند. برای تیپ 429 تنها گردان یکم و دوم باقی ماندند.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|