|
شماره 306 | 31 خرداد 1396
|
|
جستجو
|
گفتوگو با دکتر مهدی ابوالحسنی ترقی«تاریخ شفاهی بازار اصفهان» ناظر بر فرهنگ عامه استبازارها به عنوان نبض اقتصادی جامعه ایران، همیشه در جریان تاریخ بر رخدادهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران تاثیرگذار بودهاند. اگر نگاهی نزدیکتر به بازارها و راستههای آن و تیمچهها و تمام کوچه و پسکوچههای بازار داشته باشیم، دنیایی از ناگفتههای مرتبط با فرهنگ عامه نیز وجود دارند. گفتوگوی سایت تاریخ شفاهی ایران با دکتر مهدی ابوالحسنی ترقی درباره اجرای طرح تاریخ شفاهی بازار اصفهان را در ادامه میخوانید.
مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورتهای آن - 11توجیهات پیش از مصاحبهدر یادداشتهای گذشته تصریح شد که دو طرف مصاحبه باید یکدیگر را شناخته و درک روشنی از طرح مورد نظر داشته باشند. تا این شناخت حاصل نشده، نمیتوان مصاحبه را آغاز کرد. به همین دلیل باید اهداف طرح و حدود موضوعها و پرسشها را مشخص کرده و پیش از مصاحبه درباره آنها با راوی به توافق رسید. در حقیقت یکی از وظایف مصاحبهگر این است که نگرانیها و دغدغههای احتمالی راوی که ممکن است بر مصاحبه و کیفیت آن تأثیر بگذارد را برطرف کند.
خاطرات عبدالرحیم سعیدیرادعبدالرحیم سعیدیراد، شاعر و رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان سیویکمین برنامه شب خاطره (5 مرداد 1374) بود. او در این برنامه درباره شهیدان حاج اسماعیل فرجوانی، صالحنژاد و فرجالله پیکرستان خاطره گفت. این روایت را ببینیم.
موزهای برای حفظ تاریخ شفاهی در دنیای غربزده قرن ۲۱ارزش تجربیات متفاوت که شامل سرگذشت همونگ نیز میشود دقیقاً بیان میکند که چرا وانگ موزه همونگ را بنیان گذاشت: «این طرح شوقی ۱۰ ساله است که دارد شکل میگیرد.» او حالا به عنوان رئیس هئیت مدیره موزه کار میکند. مأموریت موزه همونگ به صورت طرحی برای «درک و دانشی بینابینی بین همه چیزهای همونگ» تعریف شده است تا فرهنگ و تاریخ همونگ را از طریق ارتباط با جامعه آن حفظ کند.
استودیوی سیاری که 70 هزار تاریخ شفاهی شخصی را آرشیو کرده استهر کسی داستانی برای گفتن دارد. تاریخ، اقدامات قدرتمند، مشهور و بزرگتر از زندگی روزمره را ثبت خواهد کرد، اما حتی مردمی که فکر میکنند دارای زندگی عادی هستند، چیزهای فوقالعادهای برای روایت دارند. استوری کورپس یک سازمان ملی که به حفظ سنت شفاهی اختصاص داده شده، مأموریت دارد جزئیات زندگی روزمره مردم را ثبت کند.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
نبرد هور – 6
تجهیزات عظیم دفاعی!
قبلاً در مورد تجهیزات موجود در مواضع و محورها بحث کردیم و گفتیم که در آنجا یک سد خاکی طویلی تا داخل هور امتداد داشت. این سد بیشتر به جهت نقل و انتقال نیروها در سطح جبهه تأسیس شد و کمک زیادی به ما کرد تا در تیراندازیها و کمینها بتوانیم موفق عمل کنیم. به کمک این سد، بهترین مواضع دفاعی و محکمترین مواضع ساخته شد. پایگاه فرود بالگرد و مواضع دیدهبانی نیز ایجاد کردیم. نیروهای استخبارات به صورت دستههای منظم در منطقه حضور داشتند. موانع دفاعی زیادی، مختص جغرافیای آبی هور تعبیه شد؛ موانعی با سیمهای خاردار که به صورت خطوط موازی، اجازه هرگونه نفوذی را میگرفت. بشکههای انفجاری ناپالم نیز در زیر آنها قرار داده شد. در هر منطقه بیش از 32 بشکه قرار داشت. این بشکهها در نزدیکی پستهای کمین نصب میشد.
هر گردان، موضع دفاعی مشخص با تجهیزات دفاعی مخصوص به خود داشت. هر یک از آنها پستهای حفاظت در اطراف قرار داده بودند و هر پست مشتمل بر یک دسته بود. هر گردان حدود 15 پست برای خودش در نظر گرفته بود. هر کدام از این پستها ارتباط مستقیم با فرماندهی گردان و فرماندهی تیپ داشتند.
از اینها که بگذریم، دستگاههای استراقسمع قوی الکترونیکی و رادارهای رازیت برای زیر نظر داشتن هرگونه تحرکی در مسافتهای عریض و طویل جبهه مقابل نصب شده بود. این تجهیزات، هزینههای سنگینی را بر دوش ارتش عراق تحمیل کرده بود؛ به همین دلیل، آنها را در اماکن امن مورد استفاده قرار میدادند. رادار رازیت را در پشت خاکریز دوم، در منطقه العزیر قرار داده بودند.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|