شماره 304    |    17 خرداد 1396
   

جستجو

دویست‌وهشتادمین شب خاطره دفاع مقدس

خاطره‌گویی کاریکاتوریست بین‌المللی و سرباز عراقی

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، دویست‌و‌هشتادمین برنامه شب خاطره دفاع مقدس در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد. در این برنامه محسن زعیم‌زاده، سید مسعود شجاعی طباطبایی و تیمول دردوش به بیان خاطرات خود از دوران جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه ایران پرداختند.

در ششمین نشست «تاریخ شفاهی کتاب» بیان شد

خاطراتی از چاپ پنهانی رساله امام خمینی(ره)

سید مجتبی کتابچی به نحوه چاپ رساله امام خمینی(ره) در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: با توجه به شرایطی که در خرداد ماه سال 1342 برای امام خمینی(ره) پیش آمد توجه مردم به ایشان و رساله‌شان بیشتر شد و ما رساله ایشان را پنهانی چاپ می‌کردیم. چاپ‌های متعددی هم صورت گرفت و در اختیار افراد می‌گذاشتیم. در بین افرادی که برای گرفتن رساله امام(ره) مراجعه می‌کردند افراد مشکوکی هم می‌آمدند که احساس می‌کردیم از اداره ساواک آمده‌اند.

مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورت‌های آن - 9

چگونگی حضور در محل مصاحبه

نحوه حضور در محل مصاحبه مرحله دیگری از مراحل کار است که تأثیر زیادی در شیوه برخورد راوی با محقق دارد. این مهم در اولین دیدار اهمیت بیشتری پیدا می‌کند، زیرا این جلسه پایه گفت‌وگوهای بعدی خواهد بود و هرچه مصاحبه‌گر تلاش کند تا این جلسه را بهتر شروع کرده و به شکل مناسب‌تری مدیریت کند، در ایجاد انگیزه و جلب نظر راوی برای تداوم گفت‌وگوها مؤثر خواهد بود.

نگاهی به آموزش تاریخ شفاهی

با توجه به نو بودن تاریخ شفاهی در کشورمان و مطالعات مستمری که در این رشته در دنیا انجام می‌شود، برای این که دست‌اندرکاران تاریخ شفاهی دارای دانش فنی روزآمد در این رشته باشند، راه حل آموزش منابع انسانی، در دسترس‌ترین گزینه است.

خاطرات مرتضی مصطفوی

مرتضی مصطفوی، مهمان بیست‌ونهمین برنامه شب خاطره (7 اردیبهشت 1374) بود. او در این برنامه از چگونگی آشنایی خود با شهید مرتضی آوینی و واسطه‌ آن، شهید مهدی فلاحت‌پور گفت. خاطره این آشنایی ریشه در عملیات بیت‌المقدس چهار دارد. این روایت را ببینیم.

تاریخ شفاهی دوران اوج یک جاده معروف

دانشگاه ایالتی میسوری در یک طرح تاریخ شفاهی شرکت خواهد کرد. این طرح سرگذشت زنانی را که در دوران اوج جاده معروف 66 در امتداد این بزرگراه زندگی، کار و مسافرت می‌کردند به اشتراک می‌گذارد. واحد مجموعه‌های خاص و آرشیوهای کتابخانه دانشگاه ایالتی میسوری، کمک مالی به ارزش 2500 دلار از شورای علوم انسانی میسوری جهت همکاری در جمع‌آوری و ارائه تاریخ‌های شفاهی برای طرح «زنان بر روی جاده مادر در میسوری» دریافت کرده است.

فراخوان همایش «مکانِ ‌خاطره و خاطرهِ‌ مکان»

همایش بین‌المللی «مکانِ ‌خاطره و خاطرهِ‌ مکان» 14 اکتبر 2017 (22 مهر 1396) در کمبریج انگلستان با سازماندهی مرکز تحقیقات میان‌رشته‌ای لندن و بنیاد تحقیقات میان‌رشته‌ای برگزار می‌شود. درباره این همایش، این توضیح منتشر شده است که: خاطره، موضوع عمده‌ای در زندگی معاصر و بخش مهمی از هویت شخصی، اجتماعی و فرهنگی است.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

نبرد هور - 4

هنگامی که به فرمانده گردان اطلاع دادند خط مقدم و خاکریز اول شکسته شده و ایرانی‌ها به سمت قرارگاه گردان و اتاق فرمانده پیش می‌آیند، در اتاق خود نشسته و با بغض به تصویر بزرگ صدام نگاه کرده بود. آنگاه با عصبانیت آب دهان خود را به سوی عکس انداخته و چند تیر به سوی چهره او شلیک کرده بود. همچنین فریاد زده بود: «تو پستی... ترسویی... چرا ما را در این جنگ گرفتار کردی؟!»

او عاقبت هم با همان سلاح خودکشی کرده بود!

هنگامی که بی‌سیم‌چی مخصوص وارد اتاق می‌شود تا گزارش‌های رسیده را اعلام کند، فرمانده گردان را غرق در خون می‌بیند و بهت‌زده با خود می‌گوید: نمی‌دانم چرا دست به این کار زد. او از مخالفان خودکشی بود.

بعدها، ستوانیار عبدالکریم الطائی، مسئول مخابرات گردان، در مورد خودکشی فرمانده برایم تعریف کرد: پس از این که نیروهای اسلام، عملیات تهاجمی خود را انجام داده، مواضع ما را به تصرف خود درآوردند، گروهان‌های یکم، دوم و سوم سقوط کردند. فرمانده گردان از بی‌سیم می‌خواهد تا ارتباط او را با فرمانده لشکر برقرار کند. فرمانده لشکر به وی دستور می‌دهد که تا آخرین لحظه و آخرین گلوله به مقاومت خود ادامه دهد. آخرین حرف فرمانده لشکر به فرمانده گردان این بوده: «صدام حسین گفته است که اگر مواضع گردان خود را از دست بدهید، باید دست به خودکشی بزنید. در غیر این صورت، زن و بچه‌هایتان تقاص این شکست را پس خواهند داد!؟!»

پستی و رذالت نظام خودکامه محدودیت ندارد. او که می‌دانست این تهدید بسیار جدی است، دست به خودکشی زد. چون نمی‌خواست خانواده بی‌گناهش را به تیغ جلاد بسپارد. در ارتش بعث، تراژدی‌های هولناک زیادی از این دست روی می‌دهد.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.