شماره 303    |    10 خرداد 1396
   

جستجو

برگزاری شب خاطره دفاع مقدس در حضور رهبر انقلاب

همان که اتّفاق افتاده، همان را باید بگویند

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، در سی‌وپنجمین سالروز آزادسازی خرمشهر، سومین ویژه‌برنامه شب خاطره دفاع مقدس در محضر رهبر معظم انقلاب، عصر سوم خرداد 1396 در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد.

دیدار با جلال، فرید و محمد‌باقر کتابچی در نشست «تاریخ شفاهی کتاب»

«کتابچی»‌ها و سرگذشتی که با کتاب داشته‌اند

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، پنجمین نشست از دوره دوم نشست‌های «تاریخ شفاهی کتاب» با حضور نصرالله حدادی به عنوان کارشناس و مجری برنامه، سید جلال کتابچی، مدیر انتشارات اسلامیه، سید فرید کتابچی و سید محمد‌باقر کتابچی، مدیر انتشارات علمیه اسلامیه در سرای اهل قلم مؤسسه خانه کتاب برگزار شد.

مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورت‌های آن - 8

تجهیزات و لوازم مورد نیاز

مصاحبه تاریخ شفاهی به تجهیزات و لوازمی نیاز دارد که محقق موظف است پیش از عزیمت به محل مصاحبه نسبت به تهیه و آماده‌سازی آنها اقدام نماید. اگر مصاحبه صوتی و یا تصویری است، باید تجهیزات مناسب و مطلوب را از قبل تهیه کند. در این زمینه نکاتی را باید رعایت کرد که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

بررسی و نقد «مصاحبه تاریخ شفاهی با دکتر عباس حرّی»

گفت‌وگو درباره آگاهی‌بخشی تاریخ شفاهی

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، نشست نقد و بررسی کتاب «دُرّ دانش؛ مصاحبه تاریخ شفاهی با دکتر عباس حرّی» در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد. در این نشست نوش‌آفرین انصاری، نرگس نشاط، داریوش مطلبی، پیمانه صالحی، کاظم حافظیان، سید ابراهیم عمرانی، سعید رضایی شریف‌آبادی، علی جلالی دیزجی، علیرضا نوروزی مریم صراف‌زاده و نجمه سالمی حضور داشتند و سخن گفتند.

سومین ویژه‌برنامه شب خاطره در حضور رهبر انقلاب

برنامه شب خاطره دفاع مقدس با بیشتر راویانی که در 279 نشست برگزار شده داشته است، چهارشنبه سوم خرداد 1396 در حسینیه امام خمینی(ره) مهمان رهبر معظم انقلاب بود. خاطراتی که در این جمع بیان شدند و همچنین خاطرات بیان شده توسط آیت‌الله سید علی خامنه‌ای را در ادامه ببینید.

رعایت لحن در تاریخ ‌شفاهی

در تاریخ شفاهی، مورّخ تلاش می‌کند با گفت‌وگوهای هدف‌دار و روشمند به راوی کمک کند تا خاطرات خود را بازسازی، بیان، ارزشیابی و تحلیل کند. فایل‌های صوتی حاصل از جلسات مصاحبه با دقت و وسواس علمی پیاده‌سازی شده و پس از تطبیق متن پیاده شده با فایل‌های صوتی، تدوینگری آشنا به مبانی علمی تاریخ شفاهی متون حاصل را تدوین کرده و در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دهد.

اهمیت تاریخ شفاهی جزیره

در سپتامبر ۲۰۱۴ در کشور ژاپن، سازمان پاسفیکا رنسانس با هدف حفظ و ترویج میراث فرهنگی و تاریخی جزایر اقیانوس آرام به منظور احیای فرهنگ سنتی و توانمندسازی جوامع محلی تأسیس شد. این سازمان همچنین کمک‌های فنی به سازمان‌ها و نهادهای مربوطه ارائه می‌کند. طرح بزرگ حال حاضر، مستندسازی سنت‌های شفاهی در پوناپی از طریق مصاحبه با افراد سالخورده میکرونزیایی است که خاطرات و داستان‌های خود را با دیگران در میان می‌گذارند.

دانش‌آموزانی که به ثبت و ضبط ۹۰ سال تاریخ کمک می‌کنند

گروهی از دانش‌آموزان سال پنجم و ششم، مورخان و ضبط کنندگان خاطرات کسانی شدند که سالن هنر ساختمان را تزیین کرده بودند. به ضبط‌صوت، هدفون و کنجکاوی مجهز بودند و روز شنبه را صرف مصاحبه با فارغ‌التحصیلان و معلمان سابق در مورد تجربیات‌شان کردند. طرح تاریخ شفاهی از طریق موسسه میراث منطقه پایتخت استرالیا حمایت مالی می‌شد و قسمتی از وقایع مدرسه را برای جشن نود سالگی آماده می‌کرد.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

نبرد هور - 3

افکارم دوباره متوجه خانواده‌ام شد. می‌دانستم که آن شب جان سالم به در نخواهم برد. سعی کردم با هم‌قطارانم[1] تماس بگیرم.

در خلال مکالمات، نکاتی رد و بدل شد که مثل سم کشنده بود. حالت یأس و دلهره را در آنها هم احساس می‌کردم. صحبت‌‎مان درباره حوادث پیش رو و احتمالات آن بود.

همان‌طور که اشاره کردم، نیروهای ایران پس از تجربه عملیات محرم، در ایجاد فضای رعب و وحشت، موفقیت‌های زیادی کسب کرده بودند. این فضا، خود به خود، از سکوت و اعتماد به نفس آنها و انتظار حادثه و مرگ ما به وجود می‌آمد. و گرنه مهمات و تجهیزات آنها به اندازه ما نبود. دلگرمی افسران ما فقط به تشکیلاتی بود که متأسفانه اغلب اوقات زود از هم می‌پاشید! افسران ما در چنین تنگناهایی، مانند اجساد بدون روح بودند. برخی در خلوت اشک می‌ریختند و از گرفتاری و مشکلی که پیش رو داشتند، راه گریزی نمی‌یافتند. در چنین موقعیت‌هایی، افسران عراقی آرزو داشتند که ای کاش نوکری بی ارزش بودند و چنین بار مسئولیتی را به دوش نمی‌کشیدند.

هنوز هوا روشن بود و چیزی به غروب آفتاب نمانده بود. لحظات به تندی می‌گذشت و شب را پیش رو داشتیم. به عقربه‌های ساعت نگاه کردم. آرزو کردم که عقربه‌ها زمان را قطع نمایند و باعث توقف آن شوند. می‌خواستم به هر قیمتی زمان را از حرکت باز دارم. زهی خیال بی‌جا!

بی‌حرکت و ساکن در مقابل لحظات آینده خود را تسلیم کرده بودم. معاون گردان، سرگرد فلاح الدلیمی با فرماندهان گروهان‌ها تماس می‌گرفت و از وضعیت آنان جویا می‌شد. تا ساعت هشت، هیچ خبری مخابره نشد. کم‌کم حالت عادی خود را باز می‌یافتم. دیگر آثار نگرانی در خود نمی‌دیدم. از اینکه یک شبانه‌روز پُر مخاطره را بی‌هیچ صدایی پشت سر می‌گذاشتم، بسیار خوشحال بودم؛ اما تلفن سروان صلاح باسط، فرمانده نیروهای کمین به این شادی خاتمه داد: «نیروهای ایران در حال پیش‌روی به سمت مواضع کمین هستند.»

این خبر، تمام خیالات چند لحظه پیش را به هم زد.

خبر را به کانال‌های مربوط منتقل کردم. نیروهای احتیاط و پشتیبانی، برای جایگزین شدن، به سمت مواضع تعیین شده حرکت کردند. توپخانه عراق خیال می‌کرد آتش سنگین خود را بر سر مواضع تقریبی هدایت می‌کند؛ ولی چون مواضع ایران پیش‌بینی نشده بود، برای همین به هدف اصابت نمی‌کرد. زبانه‌های آتش، جبهه‌ها را در بر گرفت. غرش انفجارات و صدای تیراندازی لحظه‌ای قطع نمی‌شد.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.