شماره 274    |    05 آبان 1395
   

جستجو

آبان هم به یاد این شهریم

پابه‌پای خرمشهر

سوم خرداد هر سال به یاد خرمشهر می‌گوییم و می‌نویسیم، چون روز بزرگ آزادی این شهر است. اما نخستین روزهای آبان هم یادآور خرمشهر است و اوج مقاومت مدافعان این شهر. با این یاد به چهار کتاب روایت وقایع خرمشهر در سال‌های جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه ایران می‌پردازیم.

در گفت‌وگو با حسین زنجانی مطرح شد

ادامه تک‌نگاری‌های بی‌قاعده در حوزه‌های خاطره و تاریخ شفاهی نگران کننده است

حسین نصرالله زنجانی، اکنون مشاور فرهنگی مدیرکل امور استان‌ها و مجلس حوزه هنری است و تاکنون تجربه‌هایی را در زمینه خاطره‌نویسی و همراهی با خاطره‌نویسان پشت سر گذاشته. گفت‌وگویی با او، با محوریت بررسی وضعیت کنونی خاطره‌نویسی، بویژه در حوزه هنری انجام شد. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

خاطرات مسعود ماهوتچی

مسعود ماهوتچی، استادیار و عضو هئیت علمی دانشکده مهندسی صنایع و سیستم‌های مدیریت دانشگاه امیرکبیر است. او مهمان یازدهمین برنامه شب خاطره (6 آبان 1372) بود. خاطره‌گویی او از دشواری دوران اسارت در اردوگاه‌های ارتش صدام و تعریف ایستادگی اسیران در برابر شکنجه‌ها را ببینیم و بشنویم.

سرگذشت مردی که استانداردهای جدیدی برای تاریخ شفاهی جمع‌آوری کرد

آلن وایدر نویسنده و استاد بازنشسته دانشگاه کارولینای جنوبی، بیش از چند دهه از دوره کاری خود را به‌عنوان مورخ تاریخ شفاهی در بالاترین مراتب سپری کرده است. وایدر با آخرین کتابش، «استادز ترکل: سیاست، فرهنگ، اما اغلب گفت‌وگو» (انتشارات مانتلی ریویو، ۲۴۰ صفحه) داستان مردی را بیان می‌کند که استانداردهای کاملاً جدیدی برای هنر تاریخ شفاهی جمع‌آوری کرده است.

سخنرانی‌های هفتگی درباره تاریخ شفاهی یک دانشگاه

آل کلارک[2]، استاد علوم انسانی، بحثی در مورد تاریخ دانشگاه لا ورن[3] طی رکود بزرگ[4] را در اتاق ریاست دانشگاه مطرح کرد. سخنرانی «رکود، جنگ و تجدید حیات» برای حدود ۲۰ دانشجو و ۶ فارغ‌التحصیل ارائه شد. این سخنرانی آخرین قسمت از مجموعه سخنرانی‌های هفتگی تاریخ شفاهی کلارک بود.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

چشم در چشم آنان(17)

راوی: فاطمه ناهیدی
به کوشش: مریم شانکی

__________________________

از لحاظ جسمی در وضع بدی به سر می‌بردیم. من سرگیجه داشتم. نشستن برایم عذاب‌آور بود. مریم را با صندلی آورده بودند. بقیه هم حال وخیمی داشتند. صحبت‌ها به این‌جا ختم شد که ما گفتیم اعتصاب غذا را نمی‌شکنیم و او قول داد که به خواسته‌های ما رسیدگی شود. موقع بردن خواستند چشم‌هایمان را ببندد، اما او گفت ولشان کنید. نمی‌خواهد ببندید. حین رفتن ما توانستیم خیلی خوب تمام قسمت‌هایی را که هنگام آوردن از زیر چشم‌بند، مختصر دیده بودیم ببینیم. راهروهای پیچ در پیچ و فوق‌العاده شیک، درهای شیشه‌ای خیلی جالب. ساختمان خیلی قشنگی بود با دکوراسیون خیلی جالب.

زندانیان عراقی که مریم و معصومه چند روزی با آنها بودند، گفته بودند این زندان الرشید بغداد از ساختمان‌های تک عراق است. نبش یک خیابان است که از هر طرف اداره یا سازمانی است.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.