|
|
جستجو
|
دو خاطره درباره دو شهیددژ بدر و خاکریز کربلای یکدر تمام عملیاتها یکی از رزمندگان با قبول مسئولیت حمل بیسیم در طول عملیات پا به پای فرمانده پیش میرفت و اطلاعات را از آن سوی خطوط به نیروهای خودی میرساند. حمیدرضا عسگریان، یکی از رزمندگانی است که در طول سالهای جنگ بیسیم را به دوش کشید تا بتواند رمز پیروزی هر عملیات را مخابره کند. عسگریان که از آن دوران زخمهای زیادی به یادگار دارد، هنوز هم خاطراتش از جنگ را به وضوح به یاد میآورد.
نگاهی به یک تحقیق میدانیجعبه کوچک معنویتاز کنار بسیاری از موضوعات به سادگی عبور میکنیم. در روزمرگیهایمان این عبور ساده و بیتوجه، کاملا طبیعی شده. میبینیم، اما نمیبینیم، میشنویم، اما نمیشنویم و در این بیتوجهیها از خیلی نکات بازمیمانیم. کتاب «راز جعبه آینه»* شاید تلنگری باشد برای بهتر دیدن، اما نه فقط دیدن، بلکه تحقیق درباره چیزهایی که خیلی آشنا هستند، اما در واقع غریبهاند. راز جعبه آینه به موضوع جعبه آینه اختصاص دارد؛ جعبه آینههایی که در گلزار شهدا با آنها مواجه شدهایم، اما از فلسفه وجودی آن آگاه نیستیم.
یادآوری چند عملیات دفاع مقدس در شب خاطره 269نبرد در اوج گرمابه گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، دویست و شصت و نهمین برنامه از سلسله برنامههای شب خاطره، عصر پنجشنبه 3 تیرماه 1395 در حوزه هنری تهران برگزار شد.
در این مراسم سردار خسرو عروج، مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، موسی صدقی، سردار مهدی رمضانی و اصغر نقیزاده از رزمندگان دوران دفاع مقدس و میهمانان دیگری حضور داشتند و به بیان خاطرات خود از آن دوران پرداختند.
خاطرات موسی حسینزادهموسی حسینزاده در چهارمین برنامه شب خاطره (19 فروردین 1372) میهمان حوزه هنری بود. او در این برنامه از خاطرات دوران اسارت خود در اردوگاههای ارتش صدام گفته است.
تاکنون 269 برنامه شب خاطره از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 7 مرداد 1395 در تالار اندیشه برگزار میشود.
مجموعه نکتههای آموزشیچگونه صداهای ضبط شده تاریخ شفاهی را دیجیتالی کنیم؟از آنجا که صداهای آنالوگ قدیمی شدهاند دیجیتالی کردن آنها غیر قابل اجتناب است. چیزهای بسیاری دیجیتالی شدهاند، از مجموعههای موزه تا آثار کامل شکسپیر. با این حال، کلمه «دیجیتالی» چند جنبه را پوشش میدهد و ما از شما میخواهیم قبل از اینکه درباره نحوه دیجیتالی کردن نگران باشید فکر کنید دقیقاً چه چیزی را و چرا میخواهید دیجیتالی کنید.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
چشم در چشم آنان(1)
راوی: فاطمه ناهیدی
به کوشش: مریم شانکی
__________________________
خاطرات فاطمه ناهیدی که در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران 4 سال اسیر بود را میخوانیم. دفتر ادبیات و هنر مقاومت این کتاب را در سال 1375 برای نخستین بار منتشر کرد. «چشم در چشم آنان» سیصدوچهلوسومین کتاب منتشر شده توسط این دفتر و پنجاهوچهارمین اثر منتشر شده با محوریت خاطرات آزادگان دفاع مقدس در این مجموعه است.
اشاره:
این کتاب ـ چشم در چشم آنان ـ سومین اثر از خاطرات زنان اسیر ایرانی در بازداشتگاههای بیآفتاب عراق است که توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت منتشر میشود.
خانم فاطمه ناهیدی با لباس سپید پرستاری در همان روزهای اول جنگ در حومه خرمشهر به اسارت در آمد.
او چهار سال لباس خاکستری اسارت را پوشید و طعم تلخ دیوار سیمانی سلولهای عراق را چشید.
روزها و هفتهها، خانم مریم شانکی و ضبط صوت کوچکش میهمان کلمههای سرد و گرم خانم ناهیدی بود تا با چیدن آنها درکنار هم، سینه سپید برگهای این کتاب یاد آن روزها را برای همیشه زنده نگه دارد.
آنچه در این کتاب میخوانید یاد آن روزها است.
یاد روزهایی که دیدن آسمان رویا بود و هیچ ستاره برق خود را نشان نمیداد.
روزهایی که قد و قواره ماه از یادها رفته بود.
یاد روزهایی که همة رنگها به خاکستری میزد.
یاد روزهایی که او و همسلولیهایش بر فراز صخره پایداری ایستادند تا آزادی ربوده شده را پیدا کنند.
تشکر ما از این دو عزیز حدی ندارد.
دفتر ادبیات و هنر مقاومت
28/1/74
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|