|
شماره 242 | 05 اسفند 1394
|
|
جستجو
|
خاطرات سرتیپ محمدحسن نامی از عملیات محرمنبرد در دوِیرج و حمرینامیرسرتیپ محمدحسن نامی یکی از فرماندهان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در حال حاضر جانشین بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس است. او سال 1332 در جاسب در استان مرکزی به دنیا آمد. در عملیات محرم، فرمانده گروهان سوم از گردان 140 در تیپ یکم لشکر 21 حمزه بوده است. گفتوگوی سایت تاریخ شفاهی ایران با سرتیپ نامی درباره عملیات محرم (آبان 1361) در ادامه میآید.
تاریخ شفاهی زنان، نیازها و ضرورتهاتاریخ شفاهی به عنوان ابزار مناسب برای انتقال تمام تجربیات و حواشی آن از یک نسل، گروه و طبقه با همه فرآیندها و عناصری از آغاز فعالیتهای فمنیستی در دهه 60 میلادی و بعد از آن مورد توجه فعالان تاریخنگاری زنان بوده است.
درباره کتاب «بنبست مستوفی»کرمان از نگاه میرزا مصطفیخان مستوفی کرمانیپلاکی قدیمی، رنگ و رو رفته و زنگزده، روی بخشی از یک دیوار قرار گرفته. این پلاک، دربردارنده نام کوچه است: «بنبست مستوفی». روی بخش دیگری از دیوار همین نام با گچ نوشته شده. این دیوار آجری با نوشتههای روی آن، طرح جلد کتاب را تشکیل میدهد، کتابی که به همین نام است: «بنبست مستوفی».*
جنبش دانشجویی اصفهان در گفتوگو با محمدعلی حاجی منیری(12/ پایانی)پنجاهوهفتیها17 شهریور 1357 در 9 تا 11 شهر ایران حکومت نظامیاعلام شده بود؛ اصفهان هم حکومت نظامی بود. در چنین جوی، دانشگاه داشت بازگشایی میشد. هنگام باز شدن دانشگاه، از همان روز اول، جو عادی نبود؛ ضمن اینکه ترس و وحشت هم شکسته شده بود. اعلامیه پخش کردن و دیوارنویسی خیلی ترس نداشت. آن جو وحشت، شکسته شده بود. کلاسها شروع شد و طبیعتاً دانشگاه، خیلی ادامه پیدا نکرد.
مجموعه نکتههای آموزشیآماده شدن برای مصاحبه تاریخ شفاهیآرشیو تاریخ شفاهی میدلند شرقی در انگلستان وابسته به مرکز تاریخ شهری دانشگاه لیسستر مجموعه برگههای اطلاعاتی (اینفوشیت) درباره تاریخ شفاهی تولید کرده است که نقطه شروع مفیدی برای علاقهمندان به هر جنبهای از تاریخ شفاهی خواهد بود. یادداشتی که در ادامه میآید دومین برگه از این مجموعه است. در این یادداشت افرادی که شما باید با آنها مصاحبه کنید، آماده شدن برای مصاحبه تاریخ شفاهی، مشکلات عمده پیش رو، نوع پرسشهایی که باید مطرح کنید و کارهایی که بعد از مصاحبه باید انجام دهید بیان میشوند.
کشفیات و غفلتها(1)تأمل عمیق در سنت سندی و تحول نگاه نظری در تاریخ شفاهیطبق نگاهی که از مقبولیت عمومی نیز برخوردار است، مسیر تاریخ شفاهی از درکِ وجهِ سندیِ مصاحبه آغاز میشود و به سمت درکِ وجهِ متنی آن حرکت میکند. من در مقاله حاضر نگاه مذکور را مورد بررسی مجدد قرار میدهم. به عقیده من، حرکت از سند به متن، بر خلاف تصور عموم، حرکتی خطی و اصطلاحاً شسته و رفته نیست.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
نظریه تاریخ شفاهی (79)
نویسنده: لین آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
________________________
رویدادی به نام اجراء
در نگاه اهل فن، به صحنه بردن تاریخ شفاهی در قالب یک رویداد نمایشی در واقع راهی است برای گستراندن بستر خلاق، فعال و سیالی که امکان بحث و تبادل نظر و اشتراک خاطرات را فراهم میسازد. دیلا پولاک که خود از سرآمدان این حوزه است درباره اجرای نمایشگونه میگوید:
«اجراء چیزی نیست مگر فضای بازاندیشانه، مقید و حاوی مواد و اطلاعات خاصی برای مواجهه با شبکه پیچیده داستان زندگی هر یک از ما که چه بسا شرکتکنندگان را نیز در نهایت درگیر استنباطها و دریافتهای تازهای از گذشته مینماید و چه بسا صداهای متفاوتی را نیز به مناظرات عمومی میافزاید. با این فن میتوان مشکلات گسترده و فراگیر را شناسایی کرد و در نیاز، امید و بصیرت دیگران شریک شد. از آنجایی که اجرای نمایشگونه واجد خصوصیات بازنمایی زنده است، لذا دنیاهای خیالی را به واقعیت و عینیت نزدیک میسازند، و تشخیص ملموس فرصتها و امکانات تغییر را برای اجراکننده و مخاطب به یک اندازه ممکن میسازند.»[1]
شاید این حرفها برای صِرفِ انتقال روایتهای تاریخ شفاهی به صحنه نمایش، ادعاهای جسورانهای به نظر بیاید. اما تجربه پولاک از ترتیب دادن اجرای صحنهایِ روایتِ «مثل یک خانواده»،[2]چگونگی تأثیر اجرای عمومی خاطرات در تسهیل و روانسازی مدار فرهنگی یا خاطرهای را به ما نشان میدهد. اثر فوق، تاریخ کارگران کارخانههای پنبهپاککنیِ کارولینای شمالی است که بر اساس مصاحبههای تاریخ شفاهی با آنان گردآوری و منتشر شده است.[3]در شهرهایی که مصاحبهشوندگانِ کتاب از آنها انتخاب شده بودند نمایش فوق به اجراء درآمد و از این طریق همه به چشم خود دیدند که بازنماییِ خاطرات در میان مردم چگونه و به چه شیوههایی مخاطبان را درگیر برنامه میسازد، مثلاً افرادی در حین اجراء به خود اجازه دخالت در برنامه را میدادند و در پایان اجراء بحثهای طولانی و داغی بین بینندگان و اجراکنندگان و بین خودِ بینندگان درمیگرفت.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|