گزارش تصویری دهمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی ایراندهمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی ایران، ششم بهمن 1394 به همت انجمن تاریخ شفاهی ایران و موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و با حضور جمعی از پژوهشگران عرصه تاریخ شفاهی در سال سوره حوزه هنری برگزار شد. در این نشست و در چهار بخش، 13 مقاله ارائه شد.
جنبش دانشجویی اصفهان در گفتوگو با محمدعلی حاجی منیری(8)دستگیری 44 نفر و فهرستی که به ساواک میرسدگفتوگو با محمدعلی حاجی منیری در بخش قبل به روز سیزدهم آذر 1356 و اتفاقهای آن روز رسید. وی به لحظههایی اشاره کرد که «هنوز قبل از ظهر بود که گارد حمله کرد به خوابگاه 10. با وجود اینکه بچهها به سمت گاردیها سنگ پرت میکردند، آنها با سپر و باتوم به خوابگاه 10 حمله کردند. ما جزء آن دستههایی بودیم که پایین ساختمان بودیم و جلوی در ایستاده بودیم و خیلی از بچهها داخل طبقات بودند. زمانی که گاردیها حمله کردند ما رفتیم داخل و از در پشتی که خروجی خوابگاه 10 به سمت محوطه پشت خوابگاه بود رفتیم. ولی بالا نرفتیم و میگفتیم که اینها میآیند و ما را میگیرند و ما از آن طرف دوباره رفتیم داخل خوابگاه 9...» اینک ادامه گفتوگو را بخوانید.
به یاد «عادل یحیی»چگونه از پیشگام تاریخ شفاهی فلسطین گوش دادن را آموختم؟زندگی در خارج از کشور میتواند بسیار دشوار باشد، به خصوص اگر شما یک آمریکایی در فلسطین باشید. وقتی درد و رنج میلیونها فلسطینی به خاطر آمریکاست، داشتن دوستی در میان فلسطینیان، تو را بیش از حد انتظارت در این فرآیند رویارویی با آنچه که ناشی از هویت ملی آمریکایی توست، یاری میکند. اما، این درست همان کاری است که مرحوم دکتر عادل یحییِ فلسطینی برای صدها بازدیدکننده آمریکایی از فلسطین، هر ساله انجام میداد.
کتابخانههای کرواسی در محاصره 1995-1991 (3/ پایانی)تاریخ شفاهی از روایت نشدهها میگویداکثر کتابخانهها در ساختمانهای کاملاً بیحفاظ و آسیبپذیر قرار داشتند. مثلاً کتابخانههای دوبروونیک، زادار و گاسپیچ فاقد زیرزمین بودند، و نزدیکترین پناهگاه از آنها تقریباً چند صد متر فاصله داشت. لذا، در زمان حملات، کتابداران و مراجعان مجبور بودند یا به زیرزمین بروند یا تا پناهگاه بدوند. در مثال زیر، کتابدار کتابخانه علومِ زادار رفتار همکارانش در کتابخانه عمومی این شهر را توصیف میکند.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
نظریه تاریخ شفاهی (75)
نویسنده: لین آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
________________________
نظریه
نظریه «اجراء» و ارتباط
ریچارد بومن،[1]زبانشناس اجتماعی،[2]در تعریف «اجراء» گفته است:«ارتباط به سبک و سیاقی متعالی، عمیق و مُزین به جلوههای زیباییشناختی را که در قالب مشخصی ریخته شود و برای مخاطبان به نمایش درآید را «اجراء» میگویند».[3]به استناد تعریف فوق میتوان ادعا کرد که همه مصاحبههای تاریخ شفاهی بیشک نسبتی با «اجراهای نمایشگونه» دارند. وی خاطرنشان میسازد که تمام هنرهای کلامی (از جمله روایتهای تاریخ شفاهی) در «اجراء» دخالت دارند.[4]آنچه که ما از راویان خود میبینیم مکالمه صِرف نیست زیرا آنان پاسخگوی پرسشهایی هستند که به سویشان روانه میشود ولی در جریان این تعامل درمییابند که «کمی بیش از» صِرفِ سخن گفتن نیز لازم است. آنان خود را روی صحنه و در حال اجرای نمایشگونهای برای مصاحبهگر و ضبطصوتش تصور میکنند. اگر بگوییم بسیاری از راویان تلاش میکنند تا خودشان را برای مخاطب به نمایش بگذارند، مبالغه نکردهایم؛ آنها از ضرورت اجرای نمایشگونه غافل نیستند و به همین سبب است که زبانشان را تعدیل نموده، گویش یا لهجهشان را با موقعیت سازگار میکنند، به داستان شاخ و برگ میدهند و مواردی از این دست. با فرض پذیرش این گزاره، اکنون میتوان به بررسی این موضوعات پرداخت: افراد چرا و چگونه شیوه یا سبک خاصی را برای اجرای خود اتخاذ میکنند؟ آیا سناریو یا موسیقی متن در اجرای آنها نقش تعیینکنندهای ایفا مینماید و اگر چنین است متن خود را از کدام منبع میگیرند؟ و آیا راوی گزینههای خلاقانهای را در روایت و اجرای خود دخالت میدهد یا خیر؟ پاسخگوی تاریخ شفاهی را میتوان به نوازندهای در ارکستر تشبیه نمود: تکتک نوازندگان در کار خود ماهرند، نگاهشان به رهبر ارکستر است تا نتیجه یا محصول دلخواه او تولید شود، همه آنها دفترچه نُت دارند و از روی آن «اجراء» میکنند، اما بعید نیست که هر یک نیز به تشخیص خود خلاقیتی را به اجراء بیفزایند.
بومن به چند ویژگی اجراهای فرهنگی اشاره میکند. مثلاً اینکه از قبل و در زمان مشخصی قابل طراحی هستند؛ مرزبندی زمانی و مکانی دارند زیرا آغاز و پایان مشخصی برای آنها تعریف شده است و در مکان مشخصی به اجراء درمیآیند؛ ساختارمند یا به عبارتی مبتنی بر برنامهریزی اجراء میشوند؛ خصوصیت مراسم و رویدادهای عمومی بر آنها قابل اطلاق است؛ بازاندیشی در آنها موج میزند زیرا توجه مخاطب را به عنصر فرهنگ معطوف میسازند.[5]لزومی ندارد که مصاحبه تاریخ شفاهی همه ویژگیهای برشمرده را به نمایش بگذارد، اما وقتی چنین مصاحبهای را از منظر اجرای نمایشگونه به تصور درمیآوریم به اندازهای شباهت بین آنها میبینیم که به راحتی میتوانیم از این تیپشناسی بهرهبرداری کنیم.
به قول بومن: هر گاه اجراء به معنای یک فعل یا عمل ارتباطی خاص باشد زمینه ارزیابی آن عمل را فراهم میسازد. اجرا در اینجا عملی است که «از محیط و پیرامون متنی خود تا حدودی بیرون آمده و برای مخاطبان قابل موشکافی است».[6]بومن برای تفهیم مطلب خود آواز پاروزنان[7]را مثال میزند. عرشه کشتیها بستر خواندن این آواز است که علاوه بر هماهنگی بین دریانوردان، روح آنها را نیز جلا میدهد لذا اِلِمان اجراء در این موقعیت اهمیت چندانی ندارد. اما فرض کنید همین آواز را روی صحنه و در موقعیت جشنواره ترانههای عامیانه دریانوردان بخوانیم. در چنین بستری اجرای آواز پاروزنان به مهمترین عنصر تبدیل میشود. پاسخگوی تاریخ شفاهی میتواند داستانی را که بارها و بارها در میان اعضای خانوادهاش به نیت انتقال سنتهای خانوادگی یا تربیت جوانان قوم و خویش تعریف کرده، در مصاحبه تاریخ شفاهی نیز بگوید.
|