|
|
جستجو
|
کشف حجاب از زمینهسازی تا اجرا و پیامدهاروی جلد کتاب به تصاویری محو از دختران محصل مزین شده است. این عکس، رضاشاه را در حال بازدید از یک مدرسه و پیگیری وضعیت کشف حجاب نشان میدهد. کتاب هم به همین موضوع اختصاص یافته است:«کشف حجاب».
کتاب «کشف حجاب: زمینهها، پیامدها و واکنشها» در 6 فصل تدوین شده است. در پیشگفتار کتاب، درباره موضوعات این 6 فصل، توضیحاتی ارائه شده است.
جنبش دانشجویی اصفهان(5)در گفتوگو با محمدعلی حاجی منیری اعلامیهنویسیها در میان مشهدیها و جریانهای وابسته به آن قبل از 16 آذر بود. این ماجراها برای همان اواخر مهر بود و غیر ازاعلامیههایی است که چسبانده میشد و خودمان هنوز نزده بودیم. میدانستیم کسی که اعلامیهها را میزند این «استاد» است و خلاصه این باعث شد که بچهها ارتباطشان با یکدیگر بیشتر بشود.
صدام پلاک ماشین ما را برداشته بود!گفتوگو با محسن سروشچهره محسن سروش نشان نمیدهد که این قدر تجربه داشته باشد و از فعالیتهای فرهنگی ابتدای دههی 60 بداند. تمام دغدغهاش فعالیتهای فرهنگی است و وقتی از این علاقه حرف میزند تمام توجهش به وقایع تاریخی معطوف میشود. الان در یکی از بانکهای شهر اراک کار میکند و هنوز هم هرجا از او بخواهند، به کمک کارهای فرهنگی میشتابد.
نگاهی به تاریخنگاری در آفریقامنابع تاریخ شفاهی کوموراتحاد کومور در طول تاریخ خود، با دو نوع استعمار روبرو بوده است: نخست استعمار اعراب مسلمان در قرن پانزدهم که به مسلمان شدن مردم کومور، و ایجاد نوعی قانون اجتماعی انجامید و در رأس آن اعراب، ثروتمندان و زمینداران قرار گرفتند و دومین دوره، استعمار غربی یا استعمار دولت فرانسه است.
برزیلنامه (6)برجهای دیرین شهرها و برجهای نوین ابرشهرهادر این سه ماه، بازدید از سه برج در دو شهر برازیلیا و کوریچیبا، من را به یاد بازدیدهایم از دو برج آزادی و میلاد در تهران و مقالهای که دربارهی آنها نوشتم و مقالهی دیگری که قرار بود دربارهی برج میلاد بنویسم، و نیز همهی برجها و برجکها و ساختارهای مشابه تاریخی که دیده بودم (چه خودشان و چه تصویرشان) انداخت.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
نظریه تاریخ شفاهی (72)
نویسنده: لین آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
________________________
مارک کلمپنِر، در مصاحبههایش با بازماندگان هولوکاست متوجه شد که مصاحبهشوندگان از «سوراخ در حافظهشان» سخن میگویند.[1]در پی حملات تروریستی به برجهای دوقلوی نیویورک در سال 2001 نیز چنین پدیدهای مشاهده شده است. آلیسون پار در پروژههای تاریخ شفاهیاش با کهنهسربازان نیوزیلندی جنگ جهانی دوم متوجه پدیدهای شد که به «علایم ضایعات روحی-روانی»[2]در روایتها نامیده شدهاند که سکوت، ناتوانی در ساخت داستان، عدم کنترل عواطف، و تغییرات محسوس صدا و زبان بدن را شامل میشدند.[3]پار میدانست که مصاحبه با این مردان نیازمند دقت و حساسیت بالایی است، در عین حال خاطرنشان میسازد که برای بعضی از انسانها فرصت بیان داستان زندگی یا در واقع قرار گرفتن در بستر تسهیلکنندة ساخت روایت تجربههای تلخ و دردناکشان، میتواند به تجربهای درمانی منتهی شود؛ به عبارت دیگر، راهی است برای رسیدن به مرحلة «تکمیل» که در فصلهای گذشته بدان پرداختیم. مورخان شفاهی و درمانگران اتفاق نظر دارند که آشتی کردنِ افراد آسیبدیده از ضایعههای روحی-روانی با خاطراتشان تنها مشروط به ساخت روایت آن خاطرات است. به قول دورای لوب، بازمانده یا قربانی با توسل به ساخت روایت میتواند «احساسش از رویداد را از نو بیان کند».[4]
دشواریِ قاب گرفتنِ تجربههای تلخ و دردناک در یک ساختار روایی قابل فهم و مشخص بدین معناست که درک گفتههای گویندگان برای شنوندگان بسیار دشوار خواهد بود. این امکان هست که شنونده قبلاً روایتی عام از رویداد را در ذهن خود داشته باشد، و داستانهای بازماندگان با درک کنونی آنان منطبق نبوده یا دامنه و شدت وحشت توصیفشده برای آنان قابل درک نباشد. گفتگوهای شون فیلد با پناهجویان قتل عام سال 1994 رواندا در آفریقای جنوبی مسئلة مذکور را عیان میسازد. وی به مصاحبهگران توصیه میکند که «سراپا گوش» باشند و خودشان را «در میان ماجراهایی که میشنوند تصور کنند»، اما معترف است که در مواجهه با داستانهای حاوی عناصر مرگ، تجاوز به عنف، مُثله شدن و دیگر موارد نقض حقوق بشر، چنین حالتی تقریباً محال است.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|