|
|
جستجو
|
پنجمین نشست نقد و بررسی آثار تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی برگزار شدابد + 10 سالتدوینهادی عابدیبه گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، پنجمین نشست نقد و بررسی آثار تاریخی شفاهی انقلاب اسلامی با حضور یحیی آریا بخشایش، یکشنبه 29 آذر 1394 ساعت 14 الی16 در سالن سلمان هراتی برگزار شد.
ابد +10 سال، مجموعه خاطرات امیرسرتیپ دوم اکبر فتورایی که انتشارات سوره مهر آن را به بازار کتاب عرضه کرده است، به دوران کودکی، فعالیتهای سیاسی فتورائی علیه رژیم پهلوی و فعالیتهای او پس از انقلاب در ارومیه میپردازد که با تدوینهادی عابدی در 240 صفحه چاپ و منتشر شده است.
سوسنگرد، اشغال، آزادی(4) و پایانیدر گفتوگو با قدرتالله بهاریمردم آنها را میگرفتند و میآوردند. من در مسجد بودم و از بیرون خبر نداشتم. ظرف 48 ساعتی که سوسنگرد دست عراقیها بود مردم میشناختند چه کسی گاو کشته، اسفند دود داده، پرچم عراق را بالای فرمانداری زده، و یا رقصیده است. 29 نفر را آوردند و تحویل ما دادند. نگهداری عراقیها به مراتب از اینها برای من راحتتر بود. چون عراقیها مثل بره اسیر شده بودند و برای اینکه نکشیمشان، هیچ حرکتی از خودشان نشان نمیدادند.
جنبش دانشجویی اصفهان(4)در گفتوگو با محمدعلی حاجی منیریدر شعارها نبود، نه. سندی هم وجود ندارد، چون این ماجرا شروع تظاهراتی بود که درآن بچهها پلاکارد نمیآوردند. آنچه وجود دارد و عکسهای آن موجود است، مربوط به زمانی استکه اولین دستگیری سیزده آذر 56 در دانشگاه پیش آمد. آنها نصفشان مذهبی بودند و نصف دیگر چپ بودند. و آن دوازده نفری هم چند روز بعد ساواک آنها را دستگیر کرد، همین طور بودند.
نگاهی به خاطرات خودنوشت شاهرخ مسکوبدر حال و هوای جوانیحسن کامشاد از دوستان نزدیک شاهرخ مسکوب پژوهشگر، شاهنامهپژوه، مترجم و نویسنده یادداشتهای روزانه مسکوب را به سه بخش تقسیم کرده است که بخش نخست از 31/3/1342 تا 8/10/1342 است. شاهرخ پس از چهار سال و اندی دست از روزانهنویسی برمیدارد، چون «در آن سالها، شاید بیهوده، میترسیدم که مبادا روزی بیموجبی گرفتار دستگاههای امنیتی شوم و آنها کنجکاو که این کیست و آن کی، و با این چه کار داشتی و با آن چه کار میکردی.
برزیلنامه(5)کُندی، کُندی، کُندی سهشنبه 22 دسامبر 2015 (ساعت 1 و 20 بامداد یا نیمهشب تابستانی به وقت برازیلیا، اندی پس از «روز یلدا» (چون اینجا در نیمکرهی جنوبی، بلندترین روز سال بود)، مصادف با 1 دی 1394، ساعت 6 و 40 دقیقهی بامداد زمستانی، اندی پس از شب یلدا). البته در واقع نوشتن این یادداشت به بلندی شب چله یا یلدا و دو-سه هفته طول کشید.
تاریخ شفاهی و خاطرات کودکیدر ترم دوم دانشگاه در چپل هیل در کارولینای شمال، سمیناری را با دکتر ژاکلین دوودهال درمورد تاریخ شفاهی برداشتم که نه تنها بدلیل آنچه که یاد گرفتم بلکه بدلیل چگونگی یادگیری، تجربهای عبرتانگیز و پندآموز بود. ما مجبور بودیم با دو نفرمصاحبه کنیم.
طرح تاریخ شفاهی برای حفظ میراث پاتاگونیادهکدهای که 913 نفر جمعیت داردالاغهای دزدیده شده و اسلحههای پر دود تنها بخشی از قطعات برجستهی داستانهای ضبط شده در مصاحبههای تاریخ شفاهی است که اخیراً توسط موزهی پاتاگونیا به عمل آمدهاند.
پایهگزاران این پروژه با بهرهمندی از مدرسهی تاریخی اولد مین – مدرسهای مشرف به شهر که هم اکنون به موزه ی پاتاگونیا تبدیل شده است– و مصاحبههای جذاب با مکزیکیهای رستوران مرسدس، پروژه را با حضور 12 تن از افراد محلی روز یکشنبه 7 نوامبر گذشته آغاز کردند.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
نظریه تاریخ شفاهی (70)
نویسنده: لین آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
________________________
شانفرا دوشه ساخت روایت را نه یک عمل آگاهانه بلکه نیمهآگاهانه[1] تلقی میکند. به عقیدة او «روایت از سویی دربرگیرندة آرایش زمانی و علت و معلولی حقایق و رویدادهای مهم و از سوی دیگر دربرگیرندة قضاوتهای ارزشی است که به این تجربة خاص زندگی معنا میبخشند».[2]بنا بر این، نباید مهمترین و گویاترین اطلاعات را در محتوای پاسخهای ارائهشده جست. این نوع اطلاعات در «آرایش روایت» پنهان شدهاند و به واسطه همین آرایش است که میتوان فهمید راوی چگونه خودش را در چارچوب نظم اجتماعی و فرهنگ جای میدهد (که در مورد دو زن فوقالذکر نه تنها رابطة «خود» و عرصه اجتماعی بلکة رابطة «خود» و بازنمایی جمعی زنان را نشان میدهد). شانفرا دوشه میافزاید:«حقایق و رویدادها معنایشان را از ساختار رواییای که در آن لانه گزیدهاند، میگیرند».[3]وی در ادامه بحثش خاطرنشان میسازد که هر گاه مورخ صرفاً اطلاعات انتقالیافته یا به اصطلاح «ادعاهای بیمحتوای گردآوریشده در یک الگوی پیمایشی یا پژوهش را تحلیل میکند، دستاوردهای به مراتب بیشتری با این رویکرد نصیبش میشود. کوتاه سخن آنکه، ما با اتخاذ چنین رویکردی، به معنا یا آنچه که پاسخگو از طریق انتخاب زبان و ساختار روایی برای ما آشکار میسازد، نزدیکتر میشویم.
با این وصف، تحلیلگران روایت بر این اعتقادند که نوعی خودپندارة[4] هوشیارانه در چنین گزارشهایی جای گرفته است. به عبارت دیگر، ما برای دستیابی به خودشناسی از زبان کمک میگیریم و به کمک همین ابزار نیز درستی و صحت روایتمان از رویدادها را به شنونده میقبولانیم. کاترین رایسمان به خوبی این موقعیت را شرح داده است. وی مردی به نام بِرت را مورد مطالعه قرار داد تا ببیند این فرد علیرغم معلولیت و متارکة همسرش چگونه در بستر مصاحبة تاریخ شفاهی، تصویر مردانة مثبتی از خود میسازد.[5]رایسمان ابتدا حدود و ثغور برشهای[6]روایت را در متن کامل پیادهشدة مصاحبه شناسایی میکند، سپس دست به تقطیع برشها میزند تا ببیند جملهها در نسبت با شنونده چگونه عمل میکنند (مثلاً آشناسازی شنونده، پیش بردن داستان و موارد دیگر). در اینجا قطعه کوتاهی از برشی از متن را که بِرت در آن دربارة مشکلات همسرش با بیماریاش (و پیشبینی طلاق) سخن گفته ارائه دادهایم:
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|