|
|
جستجو
|
گفتوگو با حسین شاهحسینیاعدام وزیر ضد انگلیس به دست طرفداران امریکاسیدحسین فاطمی در نوزدهم آبان 1333، سالی پس از کودتای مشترک انگلیس و آمریکا بر ضد دولتی ملی در ایران، با حکم دادگاهی نظامی، در تهران اعدام شد.
فاطمی 37 ساله که به گفته کرومیت روزولت، از طراحان کودتای 28 مرداد، به دستور شخص شاه و پیش از دستگیری، محکوم به اعدام شده بود، پس از کودتا، تا ششم اسفند 1332 که توسط سرهنگ مولوی دستگیرشد، مخفی بود.
بزرگداشت «مرتضی سرهنگی» در خبرگزاری فارسبه گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، پنجاهمین عصرانه ادبی فارس عصر دیروز با بزرگداشت مرتضی سرهنگی با عنوان «راوی عشق» برگزار شد. مرتضی سرهنگی در مراسم بزرگداشت خود گفت: من خجالت میکشم که اینجا بخواهم حرف بزنم. ما 36 هزار شهید دانشآموز داریم که واقعاً رقم کمی نیست، خب! با این اعداد من چه طلبی باید داشته باشم.
برق مشهد در میان اسناد و خاطراتدر 117 سالی که از ورود اولین ژنراتور برق به مشهد میگذرد، این شهر تحولات مختلفی را در صنعت برق شاهد بوده است. پیشینه پژوهش در ارتباط با برق مشهد حاکی از آن است تا کنون کتاب یکصد سال تاریخ صنعت برق خراسان و چند مقاله در این زمینه نوشته شده است.
داستان مصور جنگآنچه در تاریخ شفاهی اهمیت بسزا دارد آن است که مورخ شفاهی بتواند خاطره به خواب رفته راوی را بیدار کند و آنچه را که او از یادرفته میداند دوباره به یاد راوی بیاورد و او را وادارد تا درباره آن سخن بگوید. یکی از کارآمدترین ابزارها در این باره که کار مورخ را آسان می کند، عکس است.
برزیلنامه (2) میگویند مواظب جیب و گوشی و دوربین و این جور چیزها باش. گاهی ظاهراً حرکتهای بدی از سوی بعضی تنگدستها با اسلحه یا بدون اسلحه انجام میشود (شنیدهایم). برای همین شاید اینجا معمولاً کسی کتوشلوار و کراوات، یا لباس رسمی نمیپوشد، مگر کسان خاصی مثل سفارتیها و ...
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
نظریه تاریخ شفاهی (65)
نویسنده: لین آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
_________________________
خاتمه
مورخان شفاهی نه روانکاو هستند و نه رواندرمانگر که بخواهند موانع مخل یادآوری انسانها را شناسایی کنند و از این طریق به راه علاج آنها برسند. به ما نیاموختهاند که بفهمیم چرا بعضی انسانها بعضی از خاطراتشان را واپس میزنند یا در مواجهه با خاطرات آزاردهندهای که به یادشان میآید واکنشی متناسب با آنها بروز میدهند. بهترین کار این است که محیط آرامی برای پاسخگو فراهم سازیم تا خاطراتش را بدون نگرانی از ذهنش فرابخواند و نشانهها یا سرنخهایی به او بدهیم که یادآوری را برایش آسانتر کند و تحقیقات ما را هم به آخر برساند. بیشتر پاسخگویان منتهای سعی خود را میکنند تا خاطراتشان را به یاد بیاورند، به خود فشار میآورند تا جزئیات را از ذهنشان بیرون بکشند. هر چند ممکن است ترتیب زمانی روایت رویدادها را به درستی رعایت نکنند، اما با این نیت که مفید واقع شوند به جلسة مصاحبه میآیند. مصاحبهگر نیز موظف است آنها را در یادآوریشان یاری برساند و سپس عوامل مؤثر در شکلگیری این یادآوریها را در تحلیلهای خود مد نظر قرار دهند. فراموش نکنیم که خاطره صرفاً یک منبع به شمار نمیآید؛ بلکه تفسیر راوی از تجربهاش است، لذا عنصری خلاق، پیچیده و سیال است.
فصل 6
روایت
مقدمه
در دهههای اخیر، لفظ «روایت» به یکی از پربسامدترین واژهها در تاریخ شفاهی تبدیل شده است. امروزه بیش از گذشته به جای مصاحبهشونده یا پاسخگو از راوی سخن میگوییم و پاسخ یا واکنش او را با لفظ «روایت» معنا میکنیم. در این فصل قصد داریم معنا، مفهوم و مقصود زبانشناسان و علمای ادب از «روایت» و «تحلیل روایت»[1] را، که واژههای پرکاربرد مورخان شفاهی هستند، روشن سازیم.
مردم تجربههایشان را به مدد روایت برای خود و دیگران قابل فهم نموده و منتقل میکنند.[2]شرح منظم و مرتب از تجربهها یا مطالبِ بینظم و نسق را «روایت» گفتهاند. به قول هایدن وایت، نظریهپرداز:«انگیزهای که اشتیاق روایت را در ما برمیانگیزد به قدری طبیعی است که تقریباً تمام گزارشهای ما از رویدادها و حوادث زندگیمان لاجرم در قالب همین پدیده ابراز میشوند، زیرا برای ترجمة «دانستن» به «گفتن» چارهای جز این راه نیست.»[3]ما به هر گونهای که تجربههای زندگیمان را به یاد بیاوریم اصل و اساس این کار در روایت بنا شده است و خودمان نیز از این قاعده مستثنی نیستیم. کسی مثل باربارا هاردی، روایت را مخلوقی فراگیر میداند:«خواب و رؤیا، خیالپردازی، یادآوری، پیشبینی، امیدواری، ناامیدی، باور، تردید، برنامهریزی، بازنگری، انتقاد، تعبیر و تفسیر، شایعهسازی، یادگیری، تنفر و عشقورزی ما انسانها به زبان روایت و به کمک این مخلوق تحقق مییابد.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|