|
|
جستجو
|
آیین عَلَم جوش در آستارامحرم که میآید تالشان آستارا نیز همچون دیگر ایرانیان آداب و رسوم ویژه خود را با شکوه وصفناپذیری آغاز مینمایند. یکی از سنتهای کهن که با حفظ تمام بار مذهبی، حماسی و عاطفی خویش تاکنون در آستارا و مناطق تابعهاش به حیات خود ادامه داده است و مهمترین نماد ایام سوگواری شهادت امام حسین(ع) در این شهرستان محسوب میشود، آیین «عَلَم جوش» است.
شریعتی و تاریخ معاصر ایرانجنبش دانشجویی و تفکرات شریعتی از منظر نقی لطفیکتاب شریعتی و تاریخ معاصر ایران: جنبش دانشجویی و تفکرات شریعتی از منظر نقی لطفی تلفیقی از مصاحبههای تاریخ شفاهی است که تدوینگران آن درصدد هستند تا جنبش دانشجویی و تفکرات شریعتی را از دیدگاه یکی از شاگردانش گردآوری و عرضه نمایند. این کتاب به کوشش غلامحسین نوعی و غلامرضا آذری خاکستر، توسط انتشارات بینالنهرین منتشر شده است.
تاریخ شفاهی انقلاب اسلامیدر بوشهر(4)حرکت به سوی پیروزی از محرم 1357در نوشتار پیش رو، روند مبارزات علیه حکومت پهلوی و جریان انقلاب اسلامی در استان بوشهر و بلکه به صورت مشخص در شهر بوشهر را دنبال خواهیم کرد. در این نوشتار که بر مبنای روش گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه به انجام رسیده است، حرکت اسلامی مردم بوشهر در پیروی از رهبر انقلاب، امام خمینی(ره) بررسی خواهد شد.
روایتی از نگهداری گروگانهای آمریکایی در اراکدر یک صبح جمعه پاییزی مهمان منزل جمشید مرادی شدم. کار هماهنگی با مدیرکل اسبق بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی و از مؤسسین سپاه پاسداران این استان خیلی سخت نبود و با چند تلفن انجام شد.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
نظریه تاریخ شفاهی (62)
نویسنده: لین آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
_________________________
مورخ شفاهی باید نحوة تعامل خاطرات شخصی با خاطرات عمومی را بفهمد. در پارهای اوقات، قاب یا الگوی خاطرهای که بسترساز شکلگیری داستان خاطرهآمیز میشود کاملاً متصلب است؛ و در مواردی نیز سیال و انعطافپذیر عمل میکند. مایکل فریش استخراج تاریخ شفاهی جنگ ویتنام در آمریکا را مثال میزند. تجربة این جنگ در دهه 1980 هنوز تازه بود و به صورتهای مختلفی توسط رسانهها و دولت بازنمایی میشد. از این پراکندگی میشد فهمید که معرفی یک قاب داستانی برای قرار دادن خاطرات در دل آن به شدت مسئلهساز است.[1]دلمشغولی کنونی کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی به وقایع دهه 1960 مثال دیگری در این زمینه است. قاب کلیشهای داستانی محبوب رسانهها در دهه 1960 آزادیهای جنسی، جشنوارههای موسیقی و اعتراضات سیاسی را دربرمیگرفت اما قرار نیست همة راویان تاریخ شفاهی قادر باشند خاطراتشان را در چنین قابی جای دهند. از سوی نیز ماجرای اتفاقات پشت جبهه جنگ جهانی دوم در انگلستان بارها و بارها در قالبهایی مانند مستند، فیلم سینمایی، رمان و مناظرات جاری در اینترنت بازنمایی شده است، لذا کسی برای نقل داستان شخصی خودش کمبود الگو ندارد. روند کنونی افشای تجربیات غیر نظامیان بریتانیا و معرفی آن به دیگران برای کسانی که تجربیات جنگیشان تا امروز کماهمیت جلوه داده میشد الگوی جدیدی پدید آورده تا خاطرات خود را با تأسی به آن بیان کنند. مراسمات رسمی مانند هفتادمین سالگرد عملیات «نیلبکزن جادویی»[2] و نمایش تلویزیونی پرطرفدار تجربههای یک زن معمولی که بر اساس یادداشتهای روزانهاش برای سازمان «مشاهدة انبوه»[3] ساخته شد، نمونههایی از این الگوهاست.[4]
در اینجا نباید خاطرة جمعی را با خاطرة تاریخی یکسان پنداشت. به گفتة هالبواکس: خاطرة تاریخی در واقع بازنمایی گذشتهای است که جایی گم شده، و خاطرة جمعی در گروه اجتماعیای ریشه دوانده که گذشته را از طریق خودآگاهی کسانی که هنوز زنده هستند مدام صیانت و بازتفسیر میکند. شاید بتوان این وجه افتراق یا تمایز را با نگاهی به هولوکاست تفهیم نمود. اندک بازماندگان آن واقعه به واسطة تجربة زیستهشان[5] هنوز هم ماجراهای آن را به یاد میآورند به قسمی که حکم خاطرة جمعی بر آن مترتب است. نسلهای پس از هولوکاست نیز تجربیات تاریخی خود دربارة چنین رویدادی را از راه آموزش و مطالعة تاریخ به دست آوردهاند و خود صاحب خاطرة تاریخی شدهاند؛ تجربهای که از راه روایتهای گوناگون رسانههای تصویری و مکتوب به آنها انتقال یافته است.[6]اما منازعات دهه 1960 و سال 1998 در ایرلند شمالی هنوز در ذهن مردم این کشور و زندگی روزمرهشان زنده و تازه است، از این رو تشخیص تفاوت و تمایز خاطرة جمعی از خاطره تاریخی امکانپذیر نیست. گراهام داوسون میگوید: تعجبآور است که نسل تولدیافته در سالهای پس از «آشوب«های ایرلند، رویدادهای پیش از تولد خود را در قالب خاطرات شخصیاش روایت میکند».[7]به قول شعر معروفی که در وصف «یکشنبة خونین» سروده شده:«چشم به دنیا نگشوده بودم-لیک دغلها شده حک در یادم».[8]خاطرات مشترک و مشابه اهالی کاتولیکمذهب منطقة «دِری» آن چنان در اعماق ذهن نسلهای در حال رشد آن زمان رسوخ کرده بود که گویی خود در گیر و دار آشوبها حضور داشتند، لذا از هیچ تلاشی برای زنده ماندن خاطرات و قربانیان آن رویداد دریغ نداشتند.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|